نیم ساعته زُل زدم به کاغذ که ایندفعه چه کوفتی از تو بنویسم. که درخورِ شأنت باشه. به قدبلند و کتِ مشکیت بخوره. به عینکت بیاد، حتی به اخمت! الانه که گریهم بگیره.
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com