خوب بود. برنامه لاغر شدن بعد از امتحانها . پخش کردن کتاب بین کتاب فروشی ها . متنی که میخواهی اول کتابها بنویسی . ساعت پنج صبح بیدار شدن و درس خواندن . یک دورهمی سه نفره . اینکه ارزشِ عروسک مرغِ روی بخاری را درک کردند . همه چیز خوب بود . واقعا نمیدانم چرا یکهو خالی میشوم از هر چیز . گریه ام میگیرد . میخواهم بخوابم . میخواهم بروم تووی فیلمِ دیشبی . میخواهم تمام شود .
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com