مرگ بر خشونتِ خانگی!

جین ادامه داد:« منظورم اینه که یه مرد اگه زشت و چاق باشه، باز هم می‌تونه بامزه و دوست‌داشتنی و موفق باشه؛ اما انگار شرم‌آورترین چیزیه که یه زن می‌تونه باشه.»

مادرلین گفت : «اما تو نبودی، نیستی .. »

جین وسط حرف او پرید و گفت : «باشه، آره؛ اما اگه بودم چی! اگه بودم چی! این مشکل منه. اگه اضافه وزن داشتم و خیلی خوشگل نبودم چی؟ چرا انقدر افتضاحه؟ انقدر چندشه؟ چرا آخر دنیاس؟»

مادلین دید که حرفی برای گفتن نداشت. چاق و زشت بودن برای او هم آخر دنیا بود.

جین گفت : «برای اینکه همه‌ی عزت‌نفس یه زن توو این جمع شده که چطور به نظر میرسه. به خاطر اینه. ما داریم توو یه جامعه‌ی وسواس به زیبایی زندگی می‌کنیم، جایی که مهم‌ترین کاری که یه زن میتونه بکنه، اینه که خودش رو یه جوری درست کنه که به نظر مردها جذاب بیاد.»


+ کتاب خیلی خوبیه. از لیان موریاتی ..

خودندشُ تجربه‌ کنید ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان