اومد ولی

خدا نیاره اون روزی رو که غروب زمستون باشه .. هوا سرد و خشک .. خواهرت که قرار بوده این هفته بیاد پیشت، نیاد .. قرار بعدازظهرت بهم بخوره .. عزیزترین یه شهر دیگه باشه .. دلت بخواد Spirited away رو ببینی ولی سیستم بالا نیاد.. ناهارت خوشمزه نشده باشه و پرتقال اونقدر بزرگ باشه که نتونی تنهایی تمومش کنی و فکر کنی واقعا الان نباید آبجی خانومت اینجا باشه که نصفش کنی و بدی دستش؟ .. خدا اون روز رو نیاره یا بیاره ولی وسط راه رهاش کنه .. جاش بذاره .. پرتش کنه توو مریخ ..
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان