اصلا وقتی بخوای با نیت حرف زدن بشینی پیش کسی، یه وزنه صدکیلویی میبندن به زبونت .. ولی وقتی همینجوری داری خیره نگاه میکنی به در اتاقت - که خواهرت صدبار گفته اینجوری خیره نشو به یه جا - دهنت باز میشه .. بام بام بام .. بعد برمیگردی طرف چپ رو نگاه میکنی .. دیواره .. طرف راست .. میزه ..
چه خوب شد که کسی نبود .. چه بد که واقعا کسی نیست ..
چه خوب شد که کسی نبود .. چه بد که واقعا کسی نیست ..