شاید واقعا به جای شیر باید نصف لیوان آب میریختم .. شاید تخم مرغش کم بود .. شاید باید توو یه ظرف دیگه درستش میکردم .. به هرحال، تو با یه ظرف از کیک شکلاتی خوردشده ی نیم پخته سوار تاکسی زردرنگ شدی تا به من ثابت بشه که هنوز بزرگ نشدم و با بغض به مامان بگم "دلم براش تنگ شده" و فقط سه ساعت از رفتنت گذشته باشه ..
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com