تا حالا فکر نمیکردم بتونه جیغ بزنه ولی وقتی گوشی رو برداشتم و اولین حرف فحشی که میخواستم بدم رو گفتم، باورم شد. نصفش حرفاش "وای باورم نمیشه" بود. نصف دیگش "وای باورم نمیشه اصلا". گفتم چی شده روانی؟ کله صبی. گفت نفر اول جشنواره خوارزمی شده توو کل کشور. خندیدم. بلند. بلند. بلند. همش میگفت "گفتم من به درد نویسندگی میخورم نه تجربی. گفتم من عاشق ادبیاتم نه دستگاه گوارش نشخوارکنندگان. گفتم من عاشق فکر کردن به اتفاقایی ام که تا حالا نیفتاده و شاید هیچوقت پیش نیاد نه تشریح مغز گوسفند. گفتم بتون .. من عاشق و روانی کتاب و تخیل و شعرم. حالا باورتون شد؟ حالا ول میکنید منو که هر گهی میخوام بخورم؟ ها؟"
من فقط میخندیدم.
من فقط میخندیدم.