بهش گفتم "موقع درس خوندن هروقت دیدی فکرت سر یه موضوعی مشغول شد، موضوعشو بهم بگو. در حد یه خط توضیح بده تا فکرت یکم بازشه. آخر هفته یه همو دیدیم باهم در موردش فکر میکنیم".
از اون تا حالا هر روز بعد از ناهار و قبل از خوابش برام مینویسه "خاک تو سرم چاق شدم"
"بخدا بعد کنکور لاغر میکنم"
"دوستم نداره که نداره به درک سیاه"
"مانتو مشکی رو کوتاه کنمش اندازه چارتا انگشت"
از اون تا حالا هر روز بعد از ناهار و قبل از خوابش برام مینویسه "خاک تو سرم چاق شدم"
"بخدا بعد کنکور لاغر میکنم"
"دوستم نداره که نداره به درک سیاه"
"مانتو مشکی رو کوتاه کنمش اندازه چارتا انگشت"