شاااه حسینــــی؟

یه شاه‌حسینی هم نداریم باهامون مهربون باشه ..


پ.ن: عرض ارادت خطاب به خندوانه‌ای ها :)


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

دختری که سیندرلا نبود

این رمان را دوستش دارم .. اگر دوست داشتید، بخوانیدش .. 

+

"رها باشی ولی رهایت نکند، رها باشی و گرفتار .. حس بدی ست! .. رها باشی و عشق، یقه ات را گرفته باشد و نگه ات دارد، حسِ عجیبی ست! .. رها باشی و تنها انگیزه ات یک مبل اشغال شده باشد که لم داده در اتاق کوچک و صاحبِ جدی اش، کمی گنگ است .. مغرور بدانند ترا و در راه عشق بندگی کنی، بعید است! .. و رها فهمید که جسم .. چیزی نیست که طبق تعریف فیزیک، فضا را اشغال کند و از قضا، مبلی را! .. جسم، فراتر از اینهاست که .. باعث می شود رها باشی و .. رها نشوی از دست چشمانش که معمولی ست ولی .. بی مروّت، بدجور یقه ات را گرفته .. و شاید جزء عجایب باشد که زندگی ات را، مختصات ریاضی عوض کند .. وجودت ات را یک صدای گرم بشکند و اسیر چشم های به رنگ شب اش بشوی و .. رها نشوی! شاید موضوع تکراری باشد .. ولی عشق .. همه جاهست .. حتی در اتاق کوچکِ استاد پاک نژاد ک عجیب کنجکاو شده تا بداند در ته چشم های مشکین ات .. در پسِ مقنعه ی بلند ات و زیر پیاز موهایت .. چه چیزی می گذرد! .. که بخواهد بداند، چرا انقدر .. بی قراری! دقیقا یک روز .. یک ساعت و یک هفته ی مشخص تبدیل می شوی به گنجشکهای کنار پنجره مادربزرگ ک قلبشان از سینه بیرون می زند و می دانی ک تمام قصه ها چرند است و تو در روز ، تبدیل می شوی و سیندرلا در شب .. این تمام داستان را عوض می کند! .. و .. دختری که سیندرلا نبود .."


دانلـود:

رمان دختری که سیندرلا نبود



پ.ن: چند پاراگراف از رمان:


کلیـک

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

آقای ربوتیا ..

گُلِ گُلدونِ من ، ماهِ ایوونِ من 

از تو تنها شدم ، چو ماهی از آب


گلِ هر آرزو ، رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونه ، دلم یه مرداب


پ.ن: بعضی آهنگها خیلی لعنتی‌اند ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

خانوم سوالیوان و روز کودک ..

تبریک! به تمام کودکانی ک ممکن است با سن کم‌شان نشسته باشند پای { من و موهام } و حرفهایم را درک کنند .. فرشته هایی ک شیطانی هایشان دست خودشان نیست و گاهی وقتها، حق داری ک از دستشان سرت را ب دیوار بکوبی! واقعا حق داری! .. تبریک ب دسته ای از آدمهای کره خاکی ک خودشان نمی دانند در چه برهه ای به سر می برند .. راحت می گذرند .. راحت وقتشان را پای نت و تبلت می گذرانند و گوربابای قایم با شک! .. رده سنی‌شان جالب است .. بعضی عشقها از همین دوران شروع می شود و در اکثر مواقع، تا آخر عمرت یقه ات را وِل نمی کند .. کاش می فهمیدیم .. می فهمیدند .. حالا ک از دنیای کثیفِ ما دور هستند، خودشان را سرگرم کنند .. یک عکس از موهای شلخته و هیکلِ خیس‌شان .. یک خاطره از شیطنتها و حرص خوردن مادربزرگ .. یک لقب ک در بچگی بهشان داده باشند برای بعد داشته باشند تا وقتی دخترش روی پایش نشست و گفت { از بچگیت برام بگو } .. هزار شکست عاطفی جلوی چشمش نیاید .. صفحه ی نورانیِ موبایل و چت‌روم و هوس های نوجوانی پیش چشمشان ظاهر نشود .. بخدا ک این دوران معرکه است! .. با خیالِ راحت بخند .. بی‌آنکه بشنوی { دختر نباید با صدای بلند بخنده } .. با سرخوشی دستانش را بگیر ک این هم‌بازی ات در خاله بازی‌ها شاید .. محبوبت باشد! .. بخدا این دوران معرکه است .. باور کن .. کودکی خوب است .. فانتزی هایی برای طرحِ اتاق‌ات .. قابلمه های کوچک و فلزی ک پر شده از سیبهای پوست کنده مادر ک کم‌کم رنگش بر می گردد .. بنا کردنِ چادر نماز مادر وسط اتاق و مابینِ دو پُشتی و مصر بودن بر اینکه { اینجا خونه ی منه! } .. ضایع شدن و خوندن شعرهای بچگانه ی { دخترا با دخترا .. پسرا با پسرا } .. و پسر بیچاره ای ک مات می ماند چون فقط دو دختر بودیم و او تنها می ماند! .. گریه هایی ناشی از قهر کردن های بچگانه و زیرچشمی نگاه کردن ها .. چادر به سر کردن و زیرگلو سفت بستن‌اش و دنباله اش را پشت سر انداختن ک { موهای منه و من هم راپونزل! } .. زمین خوردن ها و دوباره بلند شدن ها و .. { کمکی } های دوچرخه قرمز رنگِ هدیه مامانی .. جشن شکوفه ها و جشن تکلیف و به یکباره بزرگ شدن و پوشاندن زنانگی ها و .. حالا ک .. سنی نداریم و دردهایمان برابر است با پیرزن‌ای ک آلزایمر بیچاره اش کرده و همیشه در تراس خانه اش نشسته و منتظر است شوهر مرحوم‌اش برگردد .. و من‌ای ک غمگین است مانند آقای سالیوان و زندگی‌اش خلاصه شده در وحشت .. و دراکولـاهای غمیگنی ک در وجودش رخنه کرده ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

دردت به جانم ..

سوئی‌شرتِ مشکیِ قدیمی .. ذهن‌ای ک درگیر شده و تلفات زیادی داشته .. و رسانه های قلبم ک فاجعه منا را بیخیال شده و چسبیده اند به دختری ک احساساتش را یک به یک دار می زند و صدای شجریان { بیا ای نازنین ، بیا ای مه جبین دردت به‌جانم ، دردت به‌جانم .. }

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

پشتّ بوم های کاه‌گِلی

کاش بر می گشتیم به چندین سال قبل .. آنوقتها که پنج دری بود .. حداقل امیدم برای برگشتت، پنج برابر می‌شد! از این در نیامدی؟! درِ بعدی!


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

وقتی قرار نیست بیایی برای کـی/ این رُژهای صورتـیِ دخترانه را؟

ته ریش برای مرد خوب است ..  وقتی که قرار است جای رُژ کم‌رنگ ات روی صورت‌اش معلوم نشود ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

بازیِ مسخره ای بود ... رها کرد مرا!

اندوه، نامِ دیگرِ حلقه ایست که روزی امید داشت از دست راستت به یکی از پنج انگشتِ دست دیگر ات کوچ کند ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

گریه ام مثل خودم مثل غمم تکراری ست ..

به مرواریدهایی ک از صدف چشمانم قِل می خورد .. گفت .. اشک تمساح .. دَم‌تان که هیچ! بازدم‌تان هم گرم .. فقط .. خیلی بی معرفتی ..

15 مهر 94


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

وقتی که کاکتوس کنارت نیست ..

نگاهش می کردم .. حرف میزد ولی انگار هوای آن اتاق لعنتی را مکیده باشی .. هیچ چیز شنیده نمی شد .. انگار روی صورتش، شیشه ای زده باشند و فقط صدای گروگ گروم کردنش می آمد ک ناشی از صدای نیمه دو رگه اش بود .. گریه می کردم و گریه هم! .. خسته بودم و حتی دسته مبلی که می فشردمش هم فهمیده بود .. چشمانم از زور گریه می سوخت و او مدام تکرار می کرد { نمی خوام اعصابتو خورد کنم ... } .. چشم راستم را محکم بستم .. مکث کرد و گفت { اعصابت خورده؟ } .. خندیدم .. شاید برای اولینبار .. خیلی تلخ بود! .. گفتم { نه! عادتمه .. } .. دیگه حرفی نزد .. فهمید دیگه نمی کشم .. خسته شدم .. فهمید این دختر کم سن و سال‌ای ک همه رو نصیحت می‌کنه .. بدجور کم آورده .. آنقدر ک از { از خر زخمی ابلیش زمین‌گیر تر ام .. } ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان