متاسفانه یا خوشبختانه؟!

همه ی دردت .. توی اون کمله است که در برابر حقیقت هایی که بقیه درباره اش میگن به زبون میاری :

می دونم ..


پ.ن:

+ با هزار نفر دیگه هم میگه و می خنده

ـ می دونم ..

+ دوستت نداره

ـ می دونم


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

رپ

یه خنده باحال که میزنه تو گوش حس تنهاییت ..


پ.ن: خنده ام بخاطر این جوک بود:


اینان خیلی پلنگن آنان خیلی پلنگن

به اصغر بگو به جمشید بگه به جمشید بگو به انتر بگه

.

.

.

.

.

.

.

بابام در حال مسخره کردن آهنگای رپ من



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

علامت تعجب یا تمسخر؟

بیشتر از همه چیز، از اون علامت تعجب های بعد از علامت سوال بدم میاد .. انگار داره پوزخند میزنه .. مسخره ات میکنه .. به حرفهات بی اهمیته .. و باورت نداره .. نزارید .. هیچوقت اون علامت تعجب لعنتی رو نزارید .. یا اگه ازش استفاده می کنید، تا مرکز زمین ادامه اش ندید! .. یه علامت تعجب هم برای نشون دادن تعجبتون کافیه ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

بفرمائید پای سیب ..

مثل آهنگ می مانیم .. بعضی ها با خواندمان می گریند .. بعضی می خندد و گاهاً می رقصند .. و اگر من خودم را می خواندم .. مثل همان دختر ساکت گوشه سالن بودم که به لولیدن آدمها در هم نگاه می کند و پای سیب اش را می خورد ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

خودکفا !

+ تیغ؟ .. 

ــ درد داره

+ قرص؟

ــ احتمال برگشت داره

+ سقوط؟

ــ ممکنه قطع نخاغ بشم

+ ماشین؟

ــ ها؟

+ سوار پراید شو .. ملکوتی میشی


پ.ن: بی هزینه .. مرگی آرام را تجربه کنید


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

شماره گیری مجدد فردی که ..

حس مزخرفیه ، تنها کلید/دکمه ای که روی تلفن فشار میدی REDIAL باشه ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

!

کاش نگاه آدمها را میشد تایپ کرد !


+ آنوقت هزار پی نوشت داشت و هزار حرف! و معروف ترینشان .. "نرو" بود .. یا "دوستم داشته باش لعنتی!"


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

دلم تنگه واسه سین بانو

گاهی وقتها .. بجای دلتنگ شدن واسه آدمهایی که می دونم وقتی به نفعشون نباشه سمتم نمیان، دلم واسه خودم تنگ میشه .. شده تا حالا دلت واسه خنده های خودت تنگ بشه؟ دختر جون! دلتنگ شو .. پسر! دلتنگ شو .. ولی نه واسه آدمهای بی لیاقت .. دلتنگ شو واسه حالِ خوبت .. واسه خنده هات .. واسه شیطنت هات .. و مثل اون موقعها که دلتنگ طرف می شدی و سه سوتِ خودتو بهش می رسوندی .. الان هم سریع حاضر شو .. عزمت رو جزم کن .. سه سوتِ شاد شو .. و بلند بگو گور بابای اونایی که آزارم میدن .. گور بابای غمی که بیخیالت نمیشه و مثل یه مزاحم تلفنیِ سمج، مدام توی گوشت زنگ میزنه .. گور بابای دلتنگیت واسه آدمهای نامرد .. گوربابای اشکهایی که اگه جمعشون کنی آب کل ماه ات رو تامین میکنه .. گوربابای حرفهایی که تو دلته و نگی بهتره .. گوربابای آدمهایی که ذات کثیفشون رو  می شناسی ولی لبخند می زنی و می گذری و .. گوربابای خر درونت که این روزها خیلی دور برداشته ..



پ.ن: اینه :)



پ.ن2: عروسیه دایی کوچیکه باشه آخرهفته .. حال نداشته باشی .. حس عروسی نباشه .. و ناخنت بشکنه .. مهم نیست برام ولی حرصم در اومد .. 

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه ..

از حس مزخرف تنهایی تا دلتنگی ای که می دونی باید تحملش کنی ، استرسی که توی بندبند وجودت رخنه کرده ، گیاهی که دم می کنی و بینی ت رو کیپ می کنی تا بوش رو حس نکنی ، پیدا کردن عکس زیبایی برای پروفایلت ، شک کردن به انسانیت آدمها و اینکه کی میخوان دست از این کارهاشون بردارن ، فکر کردن به اینکه چرا یک لحظه نمیشه با آرامش نوشت ، ناهار تکراری و بی مزه ای که ساعت چهار بعدازظهر می خوری و پیاله ای پر از ماست که باید دور ریخته بشه چون با مزاجت جور در نمیاد ، افتادن گوشیت روی سرامیکها و داغون شدن قابش ، اس ام اس های عزیزترین و حسی که بهت دست میده ، زل زدن به صفحه مانیتور و پوزخند زدن ، چایی پررنگ و لیوان دسته دار ، هلوهای چیده شده ای که محصول یه جای بزرگه که دل خوشی ازش ندارم ، دلگیر بودن از گلی که حتی داشتن تیغ هاش هم دست خودش نیست ، بغضی که با شنیدن آهنگ بیخیال از قمیشی سر باز میکنه و فقط به دو قطره اشک ختم میشه و حرصت بخاطر اینکه چرا دوباره قوی میشی؟ چرا میگی اینم می گذره؟ چرا انقدر بی تفاوتی؟ دختر! دور و برت رو نگاه کن .. نابود شد .. تموم شد .. چرا گریه نمی کنی؟ چرا لبخند می زنی؟ چرا دلت برای شیطنت کردن تنگ شده لعنتی؟ ، سکوت پشت تلفن و اصرار زیاد برای گفتن "کاری نداری؟" ، خسته از خودت و بقیه .. و پرسیدن هزارباره ی این سوال که "آخرش چی میشه؟" .. عصبانیتی که داری و مطمئنی اگه کسی فقط یکم سعی کنه که نزدیکت بشه ، حالشو می گیری .. و زیرلب زمزمه کردن: بیخیال حرفهایی که تو دلم جا مونده .. بیخیال قلبی که این همه تنها مونده .. 

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

جایگزین هایی به جنس پر ..

و چه شبهایی که بالشتها بجای شخص دیگری در آغوش گرفته شد ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان