من موهامو می بافم .. مثل همیشه! .. طره هایی ک بقول تو رنگین کمون رنگهای تیره است .. بعد از چندساعت بازشون می کنم .. تا حالت بگیره .. تا دلم خوش بشه .. تو هم تر و تمیز کن خودت رو .. ته ریشت رو هم نزن .. اینجوری بیشتر بهت میاد .. موهات رو زیاد ژل نزن .. تیپ مشکی ات یادت نره .. با همون پالتوی کوتاه مشکی .. نیم بوت مشکی و شال گردنی ک برات بافتم .. بزار همینجا اعتراف کنم ک نصفش رو مامان بافت! .. ساعتت یادت نره باز .. همیشه عادت داری زیاد ب ساعت نگاه کنی .. قبل از ب راه انداختن ماشین، بخاری اش رو روشن کن تا بخار نگیره ک اذیت بشی .. فندکت هم یادت نره .. امشب حتما سیگار می کشی .. ولی از سه تا نخ بیشتر نشه ک تازه ترکت دادم! .. اگه سرماخوردی، امشب حتما نشاسته بخور .. قیافه ات رو هم اونجوری نکن! اجباره .. روی انارها کم نمک بپاش واست خوب نیست .. تخمه زیاد نخوری .. چربیش زیاده سرت درد می گیره .. من هم بلند نمی خندم .. موهامو میدم زیر شالم .. لباسم هم آزاده و تنگ نیست .. فال حافظ هم ب تیت تو می گیرم .. و آخرسر، بشین روی صندلی و خیره شو ب بیرون و سومین و آخرین نخ سیگارت رو دود کن .. من هم لیوان چایی رو بغل می کنم و روی تختم می شینم تا فکر کنم ک این چندمین شب بلند ساله ک از هم دوریم .. کاش امشب باز مثل هرسال امیدوار نشم ک .. یوسف گم گشته بازآید! .. گم گشته نیست .. احتمالا کناره پنجره ایستاده و با خودش کلنجار میره ک چهارمین نخ سیگار بهمن رو بشکه یا نه ..
.

من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com