آدم اگر پای رفتنش خوب باشد
همیشه منتظر است کسی سرد حرف بزند، برخورد کند، اخم کند یا ...
و بار و بندیل اش را جمع کند و بزند زیر بغل اش و برود !
ولی اگر آدم، مثلِ من، پای رفتن نداشته باشد
اگر سردی ببیند ، هزار دلیل برای خودش جفت و جور می کند که " عیب ندارد! "
یا نهایتاً می رود ..
می رود و همیشه منتظر یک بهانه ، یک حرف، یک ایما و اشاره است که معنی اش " برگرد " باشد !
و اگر اشاره ای نباشد ، روزی با پرسیدن
" خوبی؟ "
یا
" نگرانت بودم "
یا
حتی با دادن فحش و ناسزا بر می گردد
آدمهایی مثل من فکر می کنند رفتنشان غوغا به پا می کند
در حالیکه اگر نباشند ..
فقط ..
نیستند !