من فقط همین یکی رو کم داشتم !

ــ همین را کم داشتم!

همین رو کم داشتم که وسط درس و مشق و خر زدن برای امتحان ریاضی یاد تو بی افته توی سرم .. همین رو کم داشتم که وسطِ آب کشیدن ظرفها یادِ یکی از حرفهات بی افتم و اخم کنم و با صدای بابا ک میگفت "آبو زیاد باز نزار دختر" به خودم بیام .. همینو کم داشتم که وقتی آب پاش به دستم گرفتم و به غرغرهای مامان گوش میدم ک میگه "این گلها چند روزه که آب نخوردن" و با حرص به شمعدونی های خوشگلش آب میدم یهو دلم تنگ شه و بی هوا انقدر بهش آب بدم که خاکش بیرون بریزه .. من توی این زندگیِ بهم ریخته ام همینو کم داشتم که هر لحظه دلتنگ باشم .. که هر لحظه دلم کسی رو بخواد ک نیست ک اصلا نمیدونم کیه! .. من همینو کم داشتم ک وسطِ چایی ریختن توی فنجون های مامانی غمگین بشم و با حرص بزارمش سر جاش و بگم "هرکی میخواد خودش بریزه!" .. من همینو کم داشتم که بخوام توی حساس ترین لحظه که همه عصبانی ان لجبازی کنم که نمیام! فقط بخاطر اینکه حوصله نداشتم .. من همینو کم داشتم که وسط دلتنگی هام برای جناب خان و بی حوصلگی هام یه نفر باهام شوخی کنه و انتظار داشته باشه ب شوخی هاش بخندم .. من همینو کم داشتم ک وسطِ زندگیِ بهم ریخته و شلوغم که درست مثل موهام اول صبحه توی ذهنم یه جناب خان چهار زانو بشینه و امر کنه " واسه من بنویس! " .. من فقط همینو کم داشتم که کلکسیون غم هام کامل بشه .


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان