وقتی حالم را نمی پرسی گلهای گوشه خانه قهر می کنند! تقصیر من است .. چون رمقی برایم باقی نمانده که آب پاش سفید را دست بگیرم و بروم سمتشان و با محبت بهشان آب بدهم .. چرا بامحبت؟ .. گلها هم مثل مناز آب دادنِ زورکی خوششان نمی آید! باید از ته دلت بخواهی که بهشان آب بدهی وگرنه پژمرده می شوند .. اون روز عصر که بهت گفتم خداحافظ و دیگه خبری ازم نگرفتی .. شمعدونی اخم کرد! پشتش رو کرد به بقیه و خواست با خودش خلوت کند! .. هر روزی دلداری شان می دادم که " میرسد .. می آید .. حالم را می پرسد" ولی وقتی دو روز گذشت و نیامدی، کاکتوسِ تپلِ پرتیغ گریه اش گرفت! .. از آن تیغ های کوچکش قطره قطره اشک ریخت .. چند روز بعد، حسن یوسف غَش کرد! همینطور که داشت از وضعیت آب و هوا حرف میزد چشمانش سیاهی رفت و ولو شد روی دیوار! .. آب قند برایش بردم و افاقه نکرد .. من به درک! برای حالِ حسن یوسفِ غشی، کاکتوسِ پرتیغِ کپل و شمعدونی .. یه حالی ازم بپرس!
نیلوفر قاسمی
۱۸ تیر ۹۴ , ۲۳:۳۹
سمایی این نوشته واقعا عالیه
۱۸ تیر ۹۴ , ۲۳:۳۹
سمایی این نوشته واقعا عالیه
از عالی هم عالی تر
خیلی به دلم نشست
برای حال حسن یوسف غشی...
محمد رضا
۰۵ شهریور ۹۴ , ۱۳:۴۹
۰۵ شهریور ۹۴ , ۱۳:۴۹
بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خـــُداجـــــونَمْ
↯خـــُداجـــــونَمْ؟؟؟؟↯
✖【مـــُواظـِبـِشْ بــاشیــــــا】✖ ??خَـــسْتــِگیـــاشْ واســْه
خـــودِخـــودَمْ?? دَرْداشْ واســِهْ خـــودخـــودَمْ ??ســَلامَتیِهْ
مـــَنَمْ بــِذا بـِهْ حـِســابِشْ?? ??خـــودَمْ هیچے نــِمیـــخــامْ??
☜جــُزْْ 『آرامـِشـــِشْ』...☞ دیـــگِهْ لازِمْ بـِهْ یــادآورے نیـــسْ
کـِهْ ↫بـِهْ اَندازِه دُنْیـــــات دوســِشْ دارَمْ↬
*************************
***********************************
****************************
محمد رضا
۰۵ شهریور ۹۴ , ۱۴:۰۸
اگه نویسنده خواستین من هستم
و مطلب به وب شما اضافه کنم
میتونید به وب مراجعه کنید و به من خبر بدین
۰۵ شهریور ۹۴ , ۱۴:۰۸
اگه نویسنده خواستین من هستم
و مطلب به وب شما اضافه کنم
میتونید به وب مراجعه کنید و به من خبر بدین
سعید صدیقی
۲۱ شهریور ۹۴ , ۱۷:۰۱
سلام و مهر...
۲۱ شهریور ۹۴ , ۱۷:۰۱
سلام و مهر...
حیف که گاهی توی این شلوغی فقط نخلهای پرتحمل دوام دارن.
حیف!
مطالبی از وب شما رو خوندم.
احساس بی آلایش شما قابل تقدیسه..
ممنون.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com