ــ اینجا جاش نیست!!
بی توجه به لحنِ حرصی ات باید به عرضت برسانم که دقیقا همینجا جایش است! بین همین مردم توی پاساژ .. جلوی همین دختربچه ای که ابهت ات مسخ اش کرده و آب دهانش از کنارِ آبنبات چوبی که در دهان دارد راه گرفته و نگاهمان می کند .. دقیقا جلوی روی این خانم که چادرش را با داندانش محکم رفته که نیفتد و یک لحظه سرش را از داخل کیف و دستش را که تا آرنج داخل آن بود بیرون می آورد و بما خیره می شود .. دقیقا جلوی همین ها باید بگویم ک .. بگویم ک .. خب، اینجا جایش نیست!!! .. جلوی بچه خوبیت ندارد برویم یکجای دیگر! برای این نمی گویم خوبیت ندراد که قصد دارم بگویم دوستت دارم! .. برای این می گویم ک اگر جوابت همانی باشد ک توی ذهنم است جلوی بچه خوب نیست ک اولین تصویرش از عشق، دختری باشد ک با دیوانگی وسط پاساژ به جناب خان اش گفت دوستش دارد و او فقط سیگارش را آتش زد و گفت "من نه!" .. راست می گویی جناب خان.. اینجا جایش نیست!