عزیزترین :)

ب حرفهای این و آن کاری ندارد و پول ک ب دستش می رسد می دهد پای گلهایی ک روزها با عشق آب دادن ب آنها از خواب بر می خیزد .. آنقدر نگرانشان است ک مرتب سفارش می کند "خاک گل یادت نره!" .. آنقدر دوستشان دارد ک با قربان صدقه برگهای لطیف شمعدانی و تیغ های کوچک و درهمه کاکتوس ها را نوازش می کند .. آنقدر مهربان است ک اگر خاک یکی از گلدان های سفالی خشک باشد با اخم ب دختر کوچکش نگاه می کند ک یادش رفته آبشان بدهد .. و با لبخند ب او یاد می دهد ک چگونه با مهربانی برگهایشان را تمیز کنی و آواز بخوانی .. ک چقدر این گلها از آهنگ "بردی از یادم" با لحن حزن انگیز خواننده خوششان می آید .. کسی ک حواسش قبل از همه چیز ب تعداد قطره های گل بامبو بوده! .. مادر! گلها دوستت دارند .. اینرا دیروز حسن یوسف در گوشم گفت ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
Ali Salavati
۳۰ تیر ۹۴ , ۱۶:۵۹

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که حُسن یوسف عزیز مادر بود!

پاسخ :

همه ی گلها عزیزِ مادر اند ..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان