یک روز بالاخره خسته میشوم از این همه عاشقانه درِ گوشی ک هِی مواظب باشه آشنا نخواند حرف در نیاورد! دوست نخواند شایعه نسازد .. یک روز بالاخره خسته میشوم از این همه نوشتن و نامت را به همه میگویم و میروم .. مطمئنم ..
م. ج.
۱۶ مرداد ۹۴ , ۲۱:۴۸
این نگرانی مدام که آشنا نخواند و حرفی در نیاید...نوشتن رو تلخ کرده...

۱۶ مرداد ۹۴ , ۲۱:۴۸
این نگرانی مدام که آشنا نخواند و حرفی در نیاید...نوشتن رو تلخ کرده...
ینی بودن یه آدم تو زندگی هر کسی انقدر اتفاق عجیبیه؟؟؟؟
:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
.

من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com