گریه نکن .. آرایشت خراب میشه بانو ..

انگار بغض از درون، گلویم را فشار میداد و راه نفس برایم نگذاشته بود .. روی زمین نشستم و با یک هق ناگهانی، اشکهایم روی صورت روان شدند .. وقتی زنها گریه می کنند .. صورتشان را نگاه نکن .. چشم های سرخ و متورم .. بینی که نوک اش قرمز شده .. چتری های آشفته ای که روی پیشانی اش ریخته شده و به صورتش چسبیده .. و لبهایی که از زور بغض می لرزد و شکل عجیبی پیدا کرده .. دیدنی نیست! .. حتی به صدایش هم گوش نکن .. بیشتر زنها ، بدون شک ، در موقع گریه .. عزیزی را صدا می کنند .. یکی می گوید .. خدا .. دیگری جناب خان اش را صدا می کند و دیگری بانویش را و .. بعضی ها هم مامان شان را! .. یکی باید دم دست باشد .. یکی از همین کسانی که اسمشان روی زبان می آید و دوست داری بی هراس اسمش را بگویی و به چشمهای متعجب اطرافیانت نشان بدهی که کسی را دوست داری و حق ندارند اعتراض کنند! .. کسی باید آن حواشی باشد تا وقتی دستهای ظریفت را به یقه ات گرفته ای و آنرا از بدنت دور می کنی .. آرامت کند .. باز هم می گویم که اغلب زنها ، موقع گریه ، دستشان به یقه لباسشان است و آنرا چنگ می زنند .. انگار دوست داری با خودت دست به یقه شوی و داد بزنی "گریه نکن لعنتی!" ..



پ.ن: گریه نکن آرایشت خراب میشه 

(رستاک)


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان