گلی که چال لپ دارد

دانه های وجودت، توهم زا نیست! بلکه واقعیت ها را توی یک بقچه می پیچاند و به دستم می دهد .. هروقت ناامید می شوم، با دست لطیفت به پهلویم سیخونک میزنی تا به خودم بیایم و آن شب که در برکه زیبایی هایت به خواب رفتی، در گوشم زمزمه کردی خودم را دست کم نگیرم .. دیروز به کاکتوس می گفتم که این گل می تواند تا جلوی صورت یارش بپیچد وتوی چشم هایش زل بزند .. و زمزمه کند دوستش دارد .. خوش بحال یارت! .. گلها احساس دارند .. قلب دارند .. منطق دارند .. تو نیز درست پشت دانه هایت، خانومی و محجوبیتت را پنهان کرده ای .. گاهی از عصبانیت یا شرم سرخ می شوی و رفته رفته به بنفش می رسی .. گاهی از زور احساسات، همرنگ آسمان می شوی و می باری .. گلِ من .. دوست من .. نیلوفر! .. علم غلط گفته! دانه هایت توهم زا نیست! دانه های مهربانی ات ، آرامش زاست .. تو معرکه ای .. نیلوفری را دیده ای که در مرداب بروید ، به این زیبایی شود و تازه .. لپش هم چال بی افتد؟!



پ.ن: تقدیم به دوست عزیزم .. نیلوفر که حرفهایش مسکنی ست برای دردهایم .. حتی موثر تر از قرصهای کدئین!



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
نیلوفر قاسمی
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۷:۵۴
سما تو فوق العاده ای
تونستی اشکم و از ذوق زیاد و بیش از حد در بیاری♥

پاسخ :

به  پای شما که نمی رسم عزیزم

خیلی برام عزیزی
لافکا دیو
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۷:۵۷
داستان چال لپ را وسط نکش...
این را خودش هم خوانده؟

پاسخ :

چرا وسط نکشم؟ یکی از ویژگی های منحصر به فرداش است که جناب خان اش ،جانش برای چال لپش در می رود!

+ بله .. خوانده و نظر هم نوشته .. همین بالای :)
سحر
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۷:۵۷
مرگ به طور طبیعی به سراغ ما می آید، ولی شهامت زندگی کردن نه.
لافکا دیو
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۷:۵۸
فهمیدم. گویا خوانده:/

پاسخ :

بله :) خوانده :)
لو راز پام
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۸:۱۲
دوستی هاتون همیشگی:)

پاسخ :

ممنونم :)
خانومی ...
۰۸ شهریور ۹۴ , ۱۹:۱۳
دوست خوب نعمته. 

پاسخ :

واقعا!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان