مدرسه ، دانشگاه مرگ به نیرنگتون :|
بریم ادامه مطلب ..
+ کیا تو حمومشون یه چهارپایه هست؟ :) یا حداقل، "بود"؟ ..
+ اینکه آدم بزرگا دوستت داشته باشن خوبه ولی این که یه بچه دوستت داشته باشه، معرکه است
+ اونی ک میگه "بهش میرسی" دلش روشن نیست .. خر درونش فعاله .. اخم نکن! حقیقته ..
+ با آدمهای کم حافظه ای مثل اینجانب باید چه کرد؟ :| فردا باید برم کلاس و یادم رفته کتابامو از خونه مامانی بیارم :| .. حافظه ام در مواردی که به درس مربوط میشه به طور چشم گیری کاهش پیدا میکنه..
+ تا حالا شده یکی یه حرفی بزنه .. و دقیقا همون کلمه ای رو به کار ببره که تو نمی دونی تلفظش چی میشه؟ مثلا خودِ من .. اعتراف می کنم ک تا چندوقت پیش .. نمیدونستم "رودروایسی" یا "رودربایسی" یا "رودروایستی" یا "رودرواسی" .. :| ؟ چندوقت پیش دوستم داشت بین حرفهاش همینو میگفت .. گفتم چی گفتی؟ جمله اشو تکرار کرد جز همینی که باید میگفت :| دقت کردید تو اینجور موارد فرد روبروتون جلبک ترین آدم دنیاست؟ :| .. آخرش گفتم "رودر چی چی؟" .. بیچاره هُل شد فکر کرد اشتباه گفته .. خیلی سریع گفت "رودر ــ سی" .. اصلا اون قسمتی که باید میگفت رو نگفت .. انقدر خندیدم که آخرش صدا شیهه اسب می دادم ..
+ شده کلی زور بزنی که یه مطلب یادت بمونه .. مدام تکرارش کنی .. بعد از چنددقیقه "مثلا" حواس خودتو پرت کنی و اصلا به روی خودت نیاری که حواست پیش اون حرفه است ک باید یادت بمونه و بازم "مثلا" یهو از خودت می پرسی "چی بود؟" .. و جواب خودتو میدی و کیفور میشی؟ :| واسه من ک خیلی پیش اومده ولی .. یه بار سر جلسه امتحان بودیم .. خرداد ماه بود .. دبیرمون اومد تو کلاس و از همون اول گفت ک سر هر میز فقط یه بار میره .. سوالمو هی توی ذهنم تکرار می کردم که یادم نره و دستمو مثل برف پاک کن توی هوا تکون میدادم .. خلاصه رسید سر میز من و گفت سوالم چیه .. در کمال بهت، ناباوری، خرفتی، نادانی .. یادم رفته بود :| .. دوست داشتم از رو صندلی بلند شم و بی افتم به پاش که نره و صبر کنه تا یادم بیاد .. وقتی دید چیزی نمیگم پرسید "چی شد؟" با یه نگاه مُنگلی گفتم "یادم رفت" .. چنان خنده ای کرد .. چناااان خنده ای کرد .. که همه شیر شدن و برای دومین بار دستشونو بردن بالا به امید اینکه الان دبیرمون شاده و وقتی ببینه دوباره دستشون رفته بالا، نمیخورتشون :| خلاصه یادم اومد و پرسیدم ..
+ آیا چال لپ دارید؟ آیا خیلی از آن خوشتان می آید؟ آیا با آن حال می کنید؟ آیا خیلی دوستش دارید و وقتی ازجلوی شیشه ای در خیابان می گذرید برای خودتان لبخند می زنید؟ .. باشه .. ولی جان مادرتون دیگه انقدر چال لپ چال لپ نکنید :| .. حالم بهم خورد :| .. تنها تصویری ک از دوستم تو ذهنمه چال لپشه .. چون همیشه صورتشو خم کرده و می خنده و فقط چالش معلومه :| قیافشو یادم رفته :| هر کیو می بینم ک چال لپ داره فکر می کنم دوستمه :|
+ وقتی که یه بچه رو خر می کنی .. میاریش تو جمع .. می نشونیش رو پات و بلند ازش می پرسی "منو بیشتر دوست داری یا فلانی رو؟" .. و وقتی یاد شکلاتی می افته ک چند لحظه پیش بعنوان بج بهش دادی و میگه "ترو" .. بهترین لحظه دنیاست :))
+ پیش اومده بری خرید .. یه لباس برداری .. بروی تو اتاق پرو .. لباسو بپوشی .. مامانتو صدا کنی .. جواب نده .. سرتو بیاری بیرون و ببینی هزار نفر دارن نگات میکنن ؟ :| پیش اومده واقعا؟ :| با اینکه تقصیر خوده آدم نیست ولی خجالت می کشی :|
+ 17 روز دیگه .. "از جلو نظام" .. و فریاد "ا... اکبر" سی صد دخترِ شاخِ لاین .. 17 روز دیگه "خسته نباشید" گفتن دانشجوها .. 17 روز دیگه دیدن دختر/پسری که ترم قبل عاشقش بودی .. 17 روز دیگه تا رفتن به دفتر مدرسه وتعهد دادن .. 17 روز دیگه تا "یه مثال دیگه حل کنم .. تمومه" گفتن های دبیرِ رو مُخِ ریاضی .. 17 روز دیگه تا نون و پنیر خوردن تو زنگ تفریح .. 17 روز دیگه تا خوردن باکتری های خالص دانشگاه به نام غذای سلف .. و 17 روز دیگه تا روز جهانی بدبختی از سنین 11 سال (چون زیر 11 هنوز واسه مدرسه رفتن ذوق میکنن :| ) و الی آخر (مورد داشتیم طرف تا لحظه مرگش داشته واحد پاس می کرده) مونده ..
باشد که رستگار شویم .. همگی با هم :)
100 تا بازدیدکننده و کلا 20 تا نظر؟ :| مگه میشه؟ مگه داریم؟ :|