حسن یوسف ..

حسن یوسف هـستم .. 


پ.ن: سر بزنید =» دلت را بتکان ..



 نام:ســ .. 


نام خانوادگی:سـ .. 


محل سکونت: شهـرِ پـُر دود ..


رنگ چشم: گاهـی مشکـی .. گاهـی قهـوه ای تیـره ! 


رنگ مو : قهـوه ای پـُر رنگ .. گاهی هم مشکـی !


قد:177


رنگ پوست : دیـدِ + قضیـه = گنـدُمی .. واقعیـت: کمـی سبـزهـ


قابلیـت هـا :

توانـایی عجیبی در + اندیـشی دارم ! .. می تـوانم بِ راحـتـی کـسی رو ضـایع یا بِ عـرش برسـونم .. حـرف زدنـم خـوبه، ولی زبـونم چـَرب نیس .. حسش باشه، کتـابی حرف می زنـم، نباشه همـون محـاورهـ ای .. عـاشِـق گـُلم .. عاشق دریـام .. و فرو کـردن انگشـت های پـا تو مـاسه ها و بـالا اومدن آب تا مـُچ پـا .. از نگهداشـتن پـرندهـ هـا و هر جونـور دیگه بدم میاد .. حس می کنـم حبسـشون کـردم، آزادیـو ازشون گرفـتم .. فیلـم دوسـت دارم ولی پیگـیر دیدنشـون نیسـم .. از بکـار بردن کلمـه های تخصـصی خوشـم میاد .. ولی بعـد یه مـدت فراموششـون کردم .. شنـا بلـدم و بخـاطر قـد بلنـدم، پنجه هـای خوبـی تو والیبـال می زنـم .. تا دلـت بخواد جو گیـر میشـم .. گریـه می کنـم ولـی گـه گـاه کِ این اواخـر کمتـر هم شدهـ .. از وبلـاگ نویسـی خوشم میاد .. حسـودم .. لجبـازم .. پررو و حـاضرجوابـم .. عاشـق شلـوارهای دمـپا ام .. از اول، فقـط کتونـی پوشیـدم .. سلیـقه ام توی لبـاس خوبـه ولی زیـاد نمیرم خریـد .. مگر بـرای کتـاب ! .. از یـه نوشتـه خوشـم بیاد بِ نویسنـده اش نیگـا می کنـم ولی اعتقـادی ندارم کِ  بقیه نوشـته هاش هم بِ اون نـابی باشه واسه همـین چندتـا نویسـنده و شـاعرو بیشـتر دوس ندارم .. { علیـرضا آذر - مهدی موسوی - فاطمه اختصاری - منیره حسینی - عادل دانتیسم - یاسر قنبرلو - حامد ابراهیم پور } و نویسنده هایی همچـون { نازی صفوی - مریم ریاحی - نیلوفر لاری } و کتابهایی از قبیـل { مرجان - همخونه - مثل پر - کسی می آید - دالان بهشت - برزخ اما بهشت - درد امتداد حسرت - سهم من - یوسف آباد، خیابان سی و سوم - غرق شدن در آکواریوم و مجوعه کتابهای آقای شان } .. و از خواننـده هـا { رستاک حلاج - علیرضا آذر - احسان افشاری - خواجه امیری - چارتار - ش.ن } .. سیـاسی نیسـتم ولـی گاهـی بحـث می کنیـم دورِ همـی با دوستان تینیجر ام ک هیچوقـت از موضـع خودشـان پاییـن نمی آیند .. فمنیسـت هسـتم و درگیـرش شدم .. نقاشی رو دوس دارم .. با کـنـته نقاشـی های قابل تحمـلی می کشم .. دستـی بِ قلـم دارم .. گاهـی شعـر .. گاهـی داستـان .. گاهی مینمـال .. گـاهی رمان و اغلب، حرفهای گران و ارزشمندی ک مفت نمی ارزند ! .. آشپزی رو دوس دارم .. کارهای خونه رو تا وقتی ک خودم حوصله شو داشته باشم انجام میدم .. خیلی بـه تیپـم اهمیـت میـدم با اینکـه زیـاد لبـاس نمی خـرم .. درگیـر درسـم و زیرسیبـیلی رد نمی کنم! .. موهـامو دوس دارم .. خصوصا وقتی خیسـن، بعدهـ حمـوم! .. پای ثـابت درد و دل هـای دوسـتامم .. میگـن ... می شنـوم .. آرومشـون می کنـم درحالیکـه می دونـم دوبارهـ فردا می پرسـن "من چیکـار کنـم؟" .. کتـاب های حجیم، خوراکمـن .. رمـان دوس دارم ولـی بایـد زد تـو خـطِ فسلفـه ! .. تجـربـی می خونـم و هدفـم رتـبه عالیـه وگرنـه برای شغـل هیـچ هدفـی ندارم .. از جامعـه ام دلگیـر نیستم ولـی کامـل نیس .. از فـرهنگ بعضی از مـردم بدم میـاد .. از پر حـرفی بقیـه (در صورتـی کِ خـوش تعریـف نبـاشن) بـدم میـاد .. خودم خوش تـعریفـم! .. توی زندگـیم در بِ در دنبـال آرامِش گشـتم و تـوی شبِ قدر همین سـال (94) پیـداش کـردم ولـی .. فقـطُ فقط همـون شـب بود !! .. نمیگـم از پسـرا بدم میـاد چون حـرف مزخرفـیه و همچیـن چیـزی ممکـن نیـس .. ولی ایـن دستـه از جامعـه رو نمی شـناسـم .. فقط بصورت کـلی ازشون اطلاعـات دارم مثلـا {صداشـون دورگه است (بعضیـا) .. غیرتـی ان (بعضـیا) .. تـه ریـش دارن (بعضیـا) } .. و فعلـا تلـاشی واسه شناختـنشون نمی کنـم! .. در کـُل:

لجبـاز

حسـود

درون گـرا

احساسـاتـی

دیـر عصـبانـی میـشم ولـی بقیـه اش بـا خـُداسـت !

شوخـَم .. 

گاهـی سَـردم ..

دوری می کنـم تـا فـرامـوش کنـم

نوشتـن آرومـم می کنـه

از پیـدا کـردن وبلـاگ هـای خـوبی کِ واسه یه آدم حـسابیـه غـرق لذت میشـم (آدم حسـابی کسـی نیـس کِ اسم در کـرده .. کافیه فقـط .. آدم بـاشه .. آ .. دَ .. مممم!)

زود می بخـشم ولـی فـراموش نمی کنـم

می رنـجم و نمی تونـم کِ بـروز نـدم

فـوق العـاده فضـولم

اجـازه میـدم بقیـه برای بـرقـراری ارتبـاط پیـش قـدم بـشن 

مسـافرتُ دوس دارم ولـی بِ شـرط خـوش گذرونـی ! نَ اعصـاب خـوردی :|

دی مـاهـی ام .. بِ نظـرم افتـخار کردن بِ مـاه تـولد کـار بسـی مزخرف و سبکیه .. و فقـط از هـوای سـَرد و بـرفشـه کِ خوشـم میـاد

ارادهـ کنـم چیـزیـو نگـم ، فقـط با شکنجـه می تـونـن از زیـر زبـونم بکشـن

نوشتـه هامـو دوس دارم و بِ توانـاییـم افتخـار مـی کنـم

از پـارک و شهـربـازی خوشـم میـاد ولـی از محیـطش نه ! چـون مـردم زیـادی فضـولـَن ..

عجـولم ..

تـا حالـا شاید 2 بار زیـر بـارون راهـ رفـتم و .. عـالـی بوده !

شـاید بشـه گفـت مغـرورَم ..

در کـل آدمِ پـایه ایم ولـی اگـه حوصلـه نداشـته باشـم .. !! ؟

هنـوز هـم کارتـون می بینـم و عـاشقِ آن شـرلـی ام با اینکـه خیلـی حـرف مـی زد !

در کـل مودبـم ولـی گـاهی خیلـی سخـتِ کِ نگـم "بیشــوور" :|

پـوزخنـد و اخـم جـزوی از وجـود و شخصـیتمـه بخـاطر همیـن خیلیـا 2 تا چـال کنار لبـم و یکی کِ زیر لبـمِ رو کشـف نکـردن ..

پـرحـرفم

از تیکـه شنـیدن بـدم میـاد

اصلـا لـوس نیسـم و اگـه بـاشـم هـَم باعـث خجالـته ! .. فقـط در مواقعـی خـاص کِ نیـازه ..

رُک نیسـتم ولـی وقـتی از کسـی برنـجم ، هر چـی دلم بخـواد میگم البـتِ بِ شـرطِ اینکـه بی احتـرامی نبـاشه

آدمـای شـوخ و مهـربونـو دوس دارم .. 

و عاشـق پـانـداهـای تـُپـُلم :)

و موقـع شنـیدن لفـظِ "شـُـتـُـر" ناخـودآگـاه خنـده ام می گیـره :)

از اینکـه مـرد، لـوس بـازی دربیـاره بیـزارم و چنـدشـم میـشه

اینکـه یـه مـرد معذرت خـواهـی کنـه رو دوس ندارم و بیشـتر می پسـندم کِ با کـارهـاش دل طرفـو بِدست بیـاره ..

+

همیـن!!

تصـورتون خیلـی با واقعیـتم فرق داشت؟!

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
خانومی ...
۱۴ شهریور ۹۴ , ۲۲:۱۲
خیلی هم خووووب

پاسخ :

خیلی خانومی، خانومی :)
دِلا
۱۴ شهریور ۹۴ , ۲۲:۱۸
درباره ی بـانـوی، همه چیز تمام بود .. (:

خیلی شبیه بود به بانویی که این روزها فقط نوشته هاشو خوندم.

پاسخ :

لطف دارید :)

+ گـُل (شکلک)
مهلا اقاکاظم
۱۴ شهریور ۹۴ , ۲۲:۳۶
سلاااااااااااااام!
وبت یه حاله خوووووب داره!
یه جورایی امید توشه!دووووووسش دارم!!
اگه باتبادل لینک و دنبال شدن موافق بودی بگو!فقط بگو تو کدوم وبم!!باشه؟
اون یکی وبمKHANOMEE.BLOG.IR
منتظرم ;)

پاسخ :

ممنونم :)
Ali Salavati
۱۵ شهریور ۹۴ , ۰۹:۲۳

شرح جالبی بود از حال و روز دختر قد‌بلندی که موهای بلندش رو دوست داره...

به این فکر می‌کنم دنیای یه فرد چقدر از سلایق و علایق مختلفی تشکیل شده...خیلی جالبه!!!

و بعد...با خودم میگم میلیاردها انسان روی زمین زندگی می‌کنند که هرکدومشون احساسات و افکار متفاوتی دارند...طوری که هیچکس مثل دیگری نیست!!!

خدای بزرگ من بزرگیت رو دوست دارم و انسان‌های خوب و بزرگی که از جنس خودت هستند مثل خانم سین رو...

 

پاسخ :

شما لطف دارین :)


نیلوفر قاسمی
۱۵ شهریور ۹۴ , ۱۰:۴۸
دقیقاً همون دختر آسمونی ای هستی که عشقِ♥

پاسخ :

ممنونم نیلو :-*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان