تو فکر می‌کنی یه لباسه ولی یه تاریخو داری عوض می‌کنی ..

هیچوقت نفهمید چرا یکی از پیراهن های موردعلاقه اش نیست .. همان پیراهن مردانه مشکی که وقتی به گردنش عطر می زد ،  سرش را بالا می گرفت و به یقه اش دست می‌کشید، عطرِ لاکردار در آن می‌نشست .. همان پیراهنی ک تار و پودش او را فریاد می‌زد و انگار تمام لباسهای مشکی رنگ دنیا برای او بود!  .. همان پیراهنی ک روی آرنج‌اش خطِ اطو مانده چون همیشه آنرا تا می‌زد .. همان پیراهنی ک دوستش داشت  .. و دقیقا همان پیراهنی ک به دستم داد تا اطویش کنم و اکنون، زیر بالشتم جاخوش کرده و چروک است .. بخاطر تمام شبهایی ک جلوی دهانم گرفتمش و آنرا فشردم .. بخاطر تمام شبهایی ک دلتنگ بودم و لعنتی دیگر بوی عطرش را نداشت .. پیراهنش چروک بود حتی وقتی ک به تنِ صندلی می‌کردمش و یکی از شلوارهای مردانه مشکی و جذبِ مردانه هایی که برایش خریدم را روی صندلی می‌انداختم و روی میز روبرویش یک لیوان شربت می‌گذاشتم و اصرار می‌کردم که بخورد .. خودم درست کرده بودم! .. آن پیراهنِ مشکیِ لعنتی که محرم تن‌اش می‌کرد و با چشم‌های سرخ‌اش نگاهم می‌کرد و سینه می‌زد .. همان پیراهن مشکی ک گردنبندِ الله اش زیرِ آن پنهان شده .. همان پیراهنی ک درد به در دنبالش می‌گردد و .. هنوز هم نفهمیده ک چرا بعد از "بَد شدنش" پیراهنش گم شد .. درست از وقتی ک دیگر حواسش بمن نبود .. و حالا شب‌ها در آغوش می‌گیرمش و آستین‌اش را - ک حالا تای اش باز شده - روی سرم می‌گذارم و آستین دیگرش را در دستم می‌فشارم .. بجای دست‌هایش! با دکمه‌های سرآستین‌‌‌ش بازی می‌کنم و تصور اینکه بگوید "کرم نریز دختر" لبخند می‌آورد به روی لب‌های خشکیده‌ام و باز می‌لرزند و این لرزش از شادی نیست .. و حتی دیگر  اثری از بوی عطرش هم نیست .. چرا روی شیشه‌ی عطرها می‌نویسند 24 ساعته؟ چرا بیشتر نه؟ واقعا به حالِ زن‌های عاشقی ک مردشان را ندارند فکر نمی‌کنند؟ ک ممکن است یکی از پیراهن‌های خوب‌جان‌اش را بردارد و بعد از یک روز بوی عطرش نباشد؟ ک آرامش نگیرد؟ بجای بیست و چهار ساعت، کاری کنند ک عطرش آنقدر روی آن بماند ک با ریختن اشک‌ها و مچاله کردنش در دست‌هایمان، بوی عطرش نرود .. مثلا درج کنند {آنقدر بویش می‌ماند ک دلتنگی‌های زنانه‌ات را برطرف کند!} .. فروشش خوب می‌شود .. قسم می‌خورم ..


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان