345اُمین


نورِ خورشید .. صدای پسرداییِ شیطون .. خنده‌های خاله .. صدای گرفته خواهرت .. "بیدار شدی؟" گفتنهای مامان .. قربون صدقه‌های مامانی و فحش‌های پاستوریزه و مسخره دایی وسطی به پسرهمسایه با اون ماشینِ توپش .. صدای پیانو از طبقه بالا .. اصرار شیطونِ فامیل برای بازی با دختر همسایه پایینی .. صدای رادیوجوان .. بوی چای دم‌کرده + دارچین .. یه کشش به عضلاتِ خشک شده بر اثر خوابیدن روی مبل .. حس‌خوبیه ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان