347اُمین

لپ‌ها/گونه‌ها، در موقعیت‌های مختلف داغ می‌شوند و گُر می‌گیری .. در اکثر مواقع، کسی چیزی می‌گوید ک دلت قیلی‌ویلی می‌رود و سرخ می‌شوی .. گاهاً به دلیلِ شنیدنِ مسائلِ عاشقانه است و ممنوعه‌های پاستوریزه‌ای ک فکر می‌کنی ته‌خطِ ضایع بازی‌ست .. و بعضی اوقات هم .. مثلِ الان .. گرم می‌شوی از گرمای وجودش ک انگار تب کرده و در پنج‌سانتی تو، کنار تخت قرار دارد .. و حوصله نداری ک آنرا بگذاری روی شمع و داری می‌پزی از گرما و دست به دامانِ دیگری می‌شوی ک "بخاری رو کم می‌کنی؟" :|


پ.ن: بله! گرمای وجودِ ما اینجوری میرسه :)


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان