خستهام به اندازه ماشین لباسشویی کنج آشپزخونه نمور ک کثافتها را میشوید .. میشوید .. میشوید و تمام نمیشوند .. خستهام مثل ماشین لباسشویی ک هدیه مادرشوهر باشد و عروس سمتش نرود .. ماشین لباسشویی که عرق و چرک و کثافت را پاک میکند و آخرِ سر ضربهی انگشت شست پای زنی ک هقهق میکند و لباس مردانهی سفیدی که دیگر ردی از رژ سرخ به روی یقهاش نیست .. خستهام مثل ماشین لباسشویی ک باید جورِ نامرد بودنِ مرد خانه را بکشد .. جورِ دلتنگی های بی پایانِ خانومخانه را بکشد .. جورِ بیرحمیهای مادرشوهر را بکشد .. جورِ بی پولیِ پدرزن را بکشد .. خستهام مثل لباسشویی ک هیچ تقصیری ندارد ..
.

من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com