علیرضا ــ من دیگه واسه خودم مرد شدم .. میتونم تصمیم بگیرم .. میتونم ترکش کنم و بگم نخواستمش .. آقا جان من نخواستمش!
مهری ــ صداتو واسه من بلند نکن .. من مادرتم .. بعدشم .. تا "موندن" رو یاد نگیری، مرد نشدی .. تا نفهمی وقتی مسئولیت عشق یه دختر رو به عهده گرفتی باید چیکار کنی ، مرد نشدی .. نه علیرضا .. مرد نشدی ..
پ.ن: دیالوگی از فیلمی که هرگز ساخته نشد
پ.ن2: زین پس، دیالوگهایی ک مینویسم جزو فیلمهایی ست ک ساخته نمیشوند .. از ذهنم ..