دیدی توو اوج فکر داری میری تووی اتاقت یهو یه تیکه از لباست گیر میکنه به دستگیره و عین کش برمیگردی سرجات؟ اون یهویی بودن .. از خواب بیدار شدن .. جا خوردن .. عصبانیت ناشی از یهویی بودن .. خنده ی ناشی از جا خوردن .. و معذب بودن ناشی از توو فکر بودن .. هیچوقت سر گرگ بیابون نیاد .. اگه ختم به در اتاق بشه خوبه ولی اگه گوشی تلفن دستت باشه و یه سری آشکارهارو دوباره بشنوی، خوب نیست ..
.

من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com