چه می‌دونم اصن.

شایدم دلت میخواست زندگیت به کل عوض شه، اگه بخوای زندگیت به کل عوض شه. باید خودت عوض شی. پس عوض شدی. باید لباس پوشیدنت عوض شه. کت جدیدت بهت نمیاد. باید ادمهایی که باهاشون ارتباط داری عوض شن. دختره موقع حرف زدن زیاد زُل میزنه. باید محل زندگیت عوض شه. راستی خوش میگذره؟ باید کسی که دوستت داره عوض شه .. این یکی ربط نداشت؟ پس چرا من انقدر عوض شدم؟
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان