قبلا وبلاگ داشتی. از آن وبلاگهای بلاگفا که قالبشان طرحِ ساعت و قهوه و اینجور چیزها بود. وقتی آدرسش را سرچ کردی و روی مانیتور کامپیوترت نشانم دادی، حفظ کردنِ آدرسش بیشتر از چیزی که باید، انرژیام را گرفت؛ همزمان باید حفظش میکردم و طوری نشان میدادم که "چیز خاصی هم نیست حالا". سخت بود بخاطر سپردنش، آن هم با وجود تو که روی صندلیِ گردانِ بغلم دستم نشسته بودی و حرف میزدی و خودت را به رخ میکشیدی. ولی این روزها هرچقدر فکر میکنم - که زیاد هم فکر نمیکنم - یادم نمیآید اسمش چه بود. ولی خاطرم میآید چندباری خواستم برایت کامنت بگذارم ولی همیشه محتاط بودهام .. از همان اول تاالان. "اگر بفهمی چه؟ اگر بفهمند چه؟ اگر پیش خودت پوزخند بزنی و بنظرت احمق بیایم چه؟"
آیدی تلگرامت را ولی یادم مانده. باورت بشود یا نه، خیلی وقت بود سر نزده بودم. تا همچین چند روز پیش که یادم آمد "من روزی دوستش داشتم! چقدر دور بنظر میرسد آن زمان" و .. آره دیگر .. خوش عکس نیستی. همین.