"دیدی وقتی برای به سرانجام رسوندن یه کار خیلی به خودت سخت میگیری و بالاخره اون کار تموم میشه، انگار عصبانیت وجودت رو میگیره از اون همه زجری که کشیدی؟ نمیدونم .. توقع داشتی مثلا تموم نشه؟ اون عصبانیتت واسه چیه؟ خودمم نمیدونم ولی .. الان .. حالا که تنهاییم از نظر بقیه به سر اومده، به خودم اجازه دادم بشکنم. شکستم و دارم عین سگ به خودم میپیچم از یه حسِ مرموزی که حتی نمیدونم اسمش رو چی باید گذاشت ولی میدونم قسمت اعظمش خشمه و بخدا نمیدونم چه مرگمه."
.
![](http://bayanbox.ir/view/3811775462902342994/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B4%DB%B2%DB%B8-%DB%B2%DB%B1%DB%B1%DB%B6%DB%B2%DB%B6.jpg)
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com