ببخشید، حوصله خودم را هم نداشتم امروز.

اگر شماره من را دارید که هیچ. آدم خاصی نیستید. ممکن است برای پرسیدنِ "کدوم بخش‌ایم امروز؟" تماسی داشته باشیم. ولی اگر جزو آن دسته‌ هستید که زنگ می‌زنید و زنگ می‌زنم و چهل دقیقه حرف می‌زنیم‌ ... یک چیز را بدانید ... من خیلی با خودم مبارزه می‌کنم تا زنگ بزنم، تا جواب زنگ شما را بدهم، تا حرف بزنم، تا صدایم آرام بنظر نرسد که بپرسید "مطمئنی خوبی؟"، تا آن کسی نباشم که زودتر مکالمه را به "خب ... آره" برسانم و قطع کنم، تا موضوع پیدا کنم برای کِش دادن حرف که فکر نکنید نمی‌خواهم بیشتر از این حرف بزنم ... اگر زنگ زدید، برنداشتم .. ببخشید .. می‌خواهم حال شما را بهم نریزم. و لازم نیست نگرانم باشید. من شاید دقیقا همینطوری زاده نشده باشم ولی دقیقا به همین شکل می‌میرم.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان