صدام میکنن "سلطنت". نپرسیدم چرا. پذیرفتم. به بقیه میگن "ساناز". نپرسیدم چرا به من نمیگید. پذیرفتم. امروز یکیشون گفت "اشرف". پیش خودم گفتم که این یکی رو دیگه نیستم. بهش گفتم "سما بگید بهم لااقل".
رفتم مریض رو ادمیت کردم و کل کاراش رو انجام دادم، اون موجودِ قد بلندِ لاغرِ خوشخندهی مهربونِ ریشوسیبیلداری که واسه هممون اسم گذاشته گفت "الکی که بهت نمیگم سلطنت، کارت درسته". و این تیکهی بخشِ قلب و فوق تخصصی، بدجور بهم چسبیده با این دو سه تا آدمِ خندون و دلپاکش.