اگه صبح اون فلوکستین رو نخورده بودم، شاید الان گریهم میگرفت ولی الان به زور چندتا قطره از چشمم چکید و حتی برام مهم نیست و میدونم واسه اون دخترِ ۴ سال پیش، مهم بود. به احترامِ اون بذار کمی غمگین و دلشکسته بمونیم. من فقط میخواستم دوستت داشته باشم. اجازه این کار رو هم نداشتم؟
.

من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com