تو به صد نغمه زبان بودی و دل‌ها همه گوش / چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

دستم را محکم گرفته‌. رهایم نمی‌کند. ولی گرم نیست. چون خودت نیستی که من را چسبیده‌ای. خیالت است.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

بذار تموم شه.

قلبت مستطیل بود و وجود من دایره‌. نمیشد. نمی‌شود.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

عجب دنیای بی‌رحمی‌، دلم گیر است و دلگیرم

تو هم در جمع فرداشب هستی. برای دیدن دیگران، خیلی زود و برای دیدن تو خیلی دیر می‌گذرد.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

تکرارِ مکررات

نداشتنِ داشتنِ چیزی می‌شود نداشتنش
حول محیط این دایره دور میزنم و ندارمت
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

ببین چه سرد و بی صدا ببین چه صاف و ساده ام / گلی که دوست داشتم به دست باد داده ام

من ذوق حرف زدن با تو را داشتم ولی سر جمع یک ربع بیشتر نماندی. رفتی و چشمم خشک شد به راهت. بوی عطرت را هم ببر اگر نمی‌خواهی بمانی.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

یه ایستگاه استراحت بین شکستهای زندگیم می‌خوام.

آخر همه‌ی قصه‌های من شده مثل هم. گریه می‌کنم و از چیزی که حتی تشکیل نشده بود هم، بیرون می‌کشم تن خسته ام را.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

میگن بی‌خبری خوش خبریه.

میدانی .. کاش لااقل به مامان نگفته بودم‌. دل خودم به درک. چشم‌های درخشانش وقتی می‌پرسد "چخبر؟" را چه کنم.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

In this shirt i can be you :)

دوست داشتنت به مثال دیر رساندن خبری مهم بود. باید صورت می‌گرفت اما اکنون نه.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

جفتمون گاویم.

من از حرفهایت اذیت شدم ولی خندیدم. تو از نگاهم نفهمیدی و لبخند زدی.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

یک عدد گاو.

می‌نویسم و اشک از چشمانم می‌چکد. یکبار به من گفتی در نظرت از آن آدمهایی هستم که اشکم دم مشکم است. اصلا هم اینطور نیست. تصادف کردم؟ پایم شکست؟ یه قطره اشک هم نریختم. تو حرف آن دختره را زدی؟ راستش را بخواهی گریه‌ام گرفت.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان