اسم دیگر این ویروس، عشق است!

همه فعالیت کرده بودند .. رقصیده بودند .. عرق کرده بودند و یک ساعت بعد، در خیابان سرازیر شدند .. عروسی بود و همه شلوغ می کردند! .. چند روز بعد خبر رسیده داماد سرما خورده .. عروس هم! عاشقانه ای آرام بود و در خانه ما هیچکس سرما نخورد!

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
سعادت سلیمانی
۱۰ مهر ۹۴ , ۰۰:۱۶
زیبا و رمز آلود :|

پاسخ :

:)
NIGHT OWL
۱۰ مهر ۹۴ , ۰۰:۲۹
اکشن جنایی؟
ترسناک!
چی بود من نگرفتم ولی سرما خوردم:|

پاسخ :

:|
توضیح دادنش لفطی نداره .. باید خودت درکش کنی ..
سلما ...
۱۰ مهر ۹۴ , ۱۶:۴۸
من سرماخورده بودم:|
سلما ...
۱۰ مهر ۹۴ , ۱۶:۴۹
من سرماخورده بودم:|
Ali Salavati
۱۲ مهر ۹۴ , ۱۷:۱۵

مرا ویروس عشقم آرزو بود

و لیکن آنفولانزا شد نصیبم...

+خوش به حال اونایی که سرما نخوردند.

فَهی :)
۲۷ آذر ۹۴ , ۲۱:۴۸
چِ خوبه اینجا !

پاسخ :

ممنون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان