+ لایکی بلایک .. نلایکی بلاک
+ لینکی بلینک
+ خوشحال میشم نظر بدی
+ لینکم نکردی؟ حذفی!
نمیدانم روزی چندبار برای شما از این پیغامها میآید و عکسالعملتان چیست ؛ موقع دیدنشان باید سریع پنجره وبشان را باز کنی .. برای اولین پستشان یک حرفِ الکی بزنی و ارسالش کنی تا لینکت کنند .. تا دنبالت کنند .. تا بخوانند ترا .. تا نظر بدهند .. و اگر زبانم لال، یادت برود بهشان سر بزنی و یک چِرتای برایشان بگویی، ترا از هستی ساقط کرده .. از پیوندهایشان حذفت کرده .. دیگر دنبالات نمیکنند .. و آن پیکانِ رو به پایین را برای پستهایت میفشارند ک رای منفی بدهند و حتما بعدش هم لَم می دهند به پُشتی/صندلی/دیوار پشتشان و پوزخند میزنند و در کُل، دلشان خنک میشود! .. شاید فقط چندتا از پیوندهای وبِ حقیر بنده آن وبلاگهایی باشند ک با دل و جان لینکشان کردهام .. انتظار زیادیُست ک بخواهم مرا فقط بخاطر نوشتههایم بخوانید؟ لینک کنید؟ دنبال کنید؟ و کاری به اسامی وبلاگهای پیوندیام نداشته باشید؟ .. میشود کاری به پیوند کردنتان نداشته باشید؟ .. میشود ک هیچوقت بخاطر اینکه به وبمان سر بزنند، در پستهایشان چیزهای بیخودی سر هم نکنیم؟ .. میشود پستهایشان را بخوانیم .. فکر کنیم .. دنبال یک متن یا شعر مرتبط بگردیم و بعد نظر بدهیم؟ میشود انقدر بیمعرفت نباشیم ک وقتی نگاهِ بلاگر به بازدیدکننده های وِباش میافتد لبخند غمگینی بزند و تمام انگیزهاش پر بکشد و یکهو تمام لغتهایی ک میآمدند تا روی کیبورد پیاده شوند، درون مغزشان برود و زیر لب بگویند "ای بیمعرفت ها" .. میشود از مجازی بودنمان سوء استفاده نکنیم و ادای عاشقپیشه ها را در نیاوریم؟ میشود کاری نکنیم ک بلاگرها، نظرات وبشان را ببندند و بنشینند غمشان را بخورند؟ میشود؟ .. آه! واقعا میشود به عقاید هم احترام بگذاریم و دعوا بر سرِ مقدسات و عقایدمان را بگذاریم برای آدمهایی ک اعصابش را دارند و تا نگویی گه خوردم، دست از سرت بر ندارند و بخواهند هنوز بحث کنند؟ میشود علاقیشان را به تمسخر نگیریم؟ میشود نازک نارنجی نشویم؟ از نارنجی خوشم نمیآید! بشویم نازکمشکی .. زرد .. سبز .. قرمز و حتی قهوه ای!! .. میشود بفهمیم که آدم هرچقدر هم فهمیده .. فیلسوف .. فمنیست .. افسرده .. گاهی مودب است و متنهای طویل می نویسد و دری وری های فلسفی میگوید و گاهی دلش متنهای یک جمله ای بنویسد ک تمام فحشها را بریزد در آن و منتشرش کند و کسی غیرعادی برخورد نکند؟ .. میشود یکدیگر را گاگول فرض نکنیم و قبول داشته باشیم ک بلاگرها و تمام کسانی که پشت مانیتور نشسته اند، میفهمند .. درک میکنند .. شعور دارند .. و توانایی اینرا دارند ک دیگران را قهوه ای کنند؟ .. میشود برای پستهای زیبا و ادبیِ بلاگرها، علامت نیشخند و خنده نگذاریم و اگر درک نمیکنیم، نظر ندهیم!؟ همدردری بخورد توی سرمان .. میشود وقتی کپی میکنیم، منبع آن نوشته لاکردار را هم پاییناش بنویسیم تا مثلِ چنددقیقه پیشِِ سین بانو، از کوره در نرویم و ناسزا نگوییم به کسی ک کپی کرده و یک لیوان آبِ تگری ک ریخته باشی درون لیوانِ کریستال هم روش؟! میشود هوای مجازی ها را داشته باشیم؟ .. میشود اگر دیدیم نمیتوانیم مُخِ بلاگر را بزنیم، کم پیدا نشویم و هنوز هم نظر بدهیم و بگذاریم او خوش باشد با نظرهای دو خطیمان ک حتی دو دقیقه هم وقتمان را نمیگیرد؟ .. میشود .. خدا کند ک بشود چون هر شخصی، سگِ درون هم دارد ک روزی فعال میشود و دیگر پاچه شلوار برایتان/برایمان نمیماند .. امیدوارم وجودتان زمینِ فوتبال نباشد که از این گوش بشنوید و از آن گوش دَر کنید و گـُل! توی دروازه ..
دوستدارِ "آدمها" : سیـنبانـو ..
پ.ن: بخوانید مرا تا شاید ..
پ.ن2: به یکی از بلاگرها گفته بودم ک شاید نظرات وبم را ببندم .. حرفش را یادم نیست ولی .. بالاخره بستم .. دیدی؟!
پ.ن3: نظرات را بستم و شاید روزی بازشان کنم .. با فشردن آن پیکانهای رنگی، نشان بدهید ک هستید .. ک میخوانید .. حتی اگر رایتان منفی باشد ..