"تازه میپرسه لیلی زن بود یا مرد؟"
و این واقعا یک پرسشِ اساسی است!
لیلی زن بود یا مرد؟ یلی ک مثل بزرگان، در خانواده ای مذهبی چشم به جهان نگشود .. پدرش از آن کله گنده هایی نبود ک حرفش "برو" داشته باشد .. لیلی، مجنون نداشت .. لیلی ک آب از چشمه نمیآورد و هیچوقت ظرف را نشکست تا مبادا جدلای رخ دهد در خانه ای ک عشق در آن جایی نداشت .. لیل ک مجنونش هم لیلی بود! ک هیچوقت چو مار حلقه بسته، به در کعبه نیاویخت .. هیچوقت دعا نکرد ک "از عمر من آنچه هست بر جای ... " !!! ک غیرت نداشت تا وعدههای دروغ ندهد . ک نامرد بود .. نامرد بود و از مرد بودنِ مردهای زمانه بویی نبرده بود .. ک لیلیِ مجنونش را رها کرد .. ک لیلیِ دیوانهاش آنقدر ضجه زد ک صدایش گرفت .. گرفت و چنگ زد به گلویی ک چیزی جز بغض قورت نداد .. ک دو دستی چسبید ب لطافت زنانهاش ک فقط همان برایش مانده بود .. لیلی تنها بود و مادر .. مادر برای خودش و پدر برای تنهاییهایش .. لیلی، سایهسر بود برای دلتنگیهایش .. او لقمه لقمه غذا گذاشت در دهانِ دلش تا آنرا ببندد .. لیلی ک از نامه و مرغِ سحر و باد صبا رسید به مانیتورهای نیمه شبی و چشمهایی ک تنهایی را به نیش میکشید .. لیلی ک از دامنهای پرچین و روبند و ابروهای پیوند .. رسید ب مانتوی مشکی و شال همینگش ک عزادار مجنونی باشد ک از عشق لیلی، جنون نداشت! .. رسید به ابروهای نصف شدهای ک دلتنگیاش را تار به تار در آن میکاشت .. لیلی رسید به ماشین شماره 4 برای تیشه زدن به ریشه موهایش .. لیلی از سرمه دور چشم رسید ب خطچشم هایی ک موقع گریه، میریخت .. لیلی از سحرخیز بودن رسید به گریههای نیمه شبی و آنلاین شدنها و چک کردن پروفایل مردی ک دیوانه لیلی نبود! .. لیلی به رسید ب قرصهای قلب خودش و ساعتِ مقرری ک دکتر هیز اش تجویز کرده بود .. لیلی ک از بیتهای هموزن و مردف رسید به لیست آهنگهای پاپ .. رسید به عشقِ زخم خورده و حکایتهایی ک فقط لایک و بیگ لایک میخورد .. از جملات قصار ، ناز و عشوه و بلند شدنِ دامناش در مسیر باد .. رسید به اینجا .. ساعت دوازده شب .. کنار اتوبان .. یک هندزفری و بغض .. بغض .. بغض .. راستی! لیلی زن بود یا مرد؟