اپیزود اول:
+ میری ب عمه بگی یه قرص سردرد واسه من بده؟
"اوهوم"ای گفت و طبق عادتش با حالتِ دو در حالیکه سرش رو انداخته بود پایین از اتاق بیرون رفت ..
× عمه .. سینبانو میگه یه قرصِ .. قرصِ سـَ .. سَردررررررد با یه لیوان آب بده ..
دوباره با همون حالت دو و سرِ پایین برگشت پیشم و سرش رو گذاشت روی بالش و گفت "الان میاره" .. خندیدم و بعد از مدتها گونه ی تپلش رو بوسیدم ..
+ خیلی ماهی ..
نگاهی به صورتش انداختم و موهایی ک روی پیشانیاش ریخته بود ..
+ منم وقتی کوچولو بودم، مثل تو خمیربازی داشتم ..
ــ منم دارم ..
+ دیدم .. خیلی قشنگه ..
ــ :)
+ خیلی ماهی ..
اپیزود دوم:
× برو سینبانو رو بوس کن تا حالش خوب بشه ..
ــ نه من مَرد شدم! ..
سمتم آمد .. مردد نگاهم کرد .. دستمال کاغذی را برداشت و سمتم گرفت ..
ــ میشه دیگه گریه نکنی؟
+ توی دلم: خیلی ماهی ..