مثل ستون یه بنای تاریخی زوار در رفته .. شدم پر از یادگاری .. یکی با خودکار بیک آبی نوشته .. یکی هم با سر پرگار توی جامدادیش .. همشون چرت گفتن .. فقط منم ک زوارم در رفته ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .