باید دلت برای من میسوخت وقتی که خودآزاری هایم را میدیدی ..
باید دلت برای من کباب میشد همان وقت ک میدیدم آنلاین شدهای و به آب ، آتش ، خاک و تمام عنصرهای جدول مندلیف میزدم و برایت تکست میفرستادم و جوابم را نمیدادی ..
باید دلت برای من میگرفت وقتی هرکاری میکردم تا خوشحال باشی ..
باید دلت برای من جزغاله میشد وقتی کیک تولدت را مقابلت قرار دادم و نگاهت پیِ من نبود ..
باید دلت ..
باید دلت این وسط یک کاری میکرد ..
پ.ن: نصف شب ها آنی اما خب چرا ؟! / با همین پرسش هلاکم می کنی
نصف شب... با کی ولش کن بگذریم / تا که می پرسم بلاکم می کنی !