457اُمین

نمی‌فهمی چکار کردم ک او را نگهش دارم ..

من این مردِ اخمو را خیــلی دوستش دارم !


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
چشم به راهم ...
۰۹ دی ۹۴ , ۲۰:۰۸
مرد اخمویی که عاشق است لابد :)

پاسخ :

برهم زده است مرا، اخم ساده‌ای ..
علی . ج
۰۹ دی ۹۴ , ۲۱:۰۷
عکسِ فوق العاده، میدآنید عکاس کیه ؟

پاسخ :

نه متاسفانه ..
وبگرد
۱۰ دی ۹۴ , ۰۹:۴۹
اخم کردن هم عالمی داره:|
این عکس با اون عکس زیر بارون هردو شخصیت یکی هستن؟

پاسخ :

:))
+ آره :)
kitten ..
۱۰ دی ۹۴ , ۱۰:۱۸
اخم خیلیم جذابه

پاسخ :

مگه من گفتم بده؟ :)
+ درسته بانو :)
زهرا .ی
۱۰ دی ۹۴ , ۱۲:۱۱
آخی .. چه خوبه عکس :)

پاسخ :

:)
خواب زده
۱۰ دی ۹۴ , ۲۳:۵۸
به چشمهایم زل زد و گفت:
"با هم درستش می کنیم "...
چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد،حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت، حسی که به واژه ی"با هم"داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم. تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می تواند حس من را در آن لحظات درک کند...  

عکسش چه خوبه:-)

پاسخ :

لیلیان هلمن؟

+ :)
اسطوخودوس سبز :))
۱۴ دی ۹۴ , ۱۹:۳۳
عکسشو هربار که میبینم لذت میبرم :))

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان