460اُمین

ابهتت را با پیشبند آشپزخانه از بین نمی بردی .. مردانه لباست خیس و کفی میشد .. از کارها و حرفهای من حرص نمی خوردی .. ناجوانمردانه قرصهای اعصابت عوض میشد .. وقت قهرها پیش چشمم تو نمی مردی .. هر روز صبح بالشت خیسم هی عوض میشد .. مرد خوبی بودی و هستی.. نمی دانم .. بعد رفتنت هر روز یک زن منهدم میشد ..

پ.ن: یه تلخیه بی پایان رو به تولد دوباره ست .. شکر رو سرریز کن کافه من ..

پ.ن2: میان رفتن و برگشتم اختیار تو را بود
تو نامُرادیِ من اختیار کردی و رفتی ..



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
😎😎😎BAHAR 😎😎😎
۱۴ دی ۹۴ , ۱۹:۳۶
چه قشنگ بود...

پاسخ :

ممنونم ..
چشم به راهم ...
۱۴ دی ۹۴ , ۱۹:۳۹
خوب بود کمی غم انگیز...

پاسخ :

راضیم می‌کنه ..
خواب زده
۱۴ دی ۹۴ , ۱۹:۵۰
ابهتت را با پیشبند آشپزخانه از بین نمی بردی.....
(خیلی خوب بود این جمله )

پاسخ :

هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند
+ :)
kitten ..
۱۴ دی ۹۴ , ۱۹:۵۵
how Sad 

پاسخ :

ذهنِ دیگه .. چکارش کنم ..
وبگرد
۱۶ دی ۹۴ , ۰۸:۵۱
ساده اما زیبا
دلنشین
مرسی، خیلی قشنگ بود

پاسخ :

:)
ممنونم ..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان