545اُمین

گاهی دوست دارم یه دختره بد باشم .. ک هیچی براش مهم نباشه .. ک وقتی مامان ظرف می شوره، دیگه نگران کمردردش نباشم .. ک اگه خواهرم خواست تنهایی بره خیابون، دلم نگیره .. ک تنها غذا بخورم و دلم شوره تار موهای سفید بابا رو نزنه .. دوست دارم بد باشم ک دیگه برام مهم نباشه کی دوستم داره و کی نه .. ک اگه گلا پژمرده شدن، دلم نگیره و یواشکی با خاله مرغ مینای زندانی رو آزاد نکنم .. بد باشم ک بدونم مثل تو بودن چه حسی داره چون تو دنیای ما، ب کسی ک شمعدونی دوست نداره، حسن یوسفهای خونه اش پژمرده شدن، یه قالب یخ رو انداختن تو مردمک چشماش، ب هیچی جز خودش فکر نمیکنه و به روت نمی خنده میگن .. بد!


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
mahjobeh modanloo
۰۷ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۰۸
یه عکس بزار برای پستات

پاسخ :

گاهی وقتا پیدا نمی‌کنم عکسی رو ک به متن، مربوط باشه ..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان