گاهی دوست دارم یه دختره بد باشم .. ک هیچی براش مهم نباشه .. ک وقتی مامان ظرف می شوره، دیگه نگران کمردردش نباشم .. ک اگه خواهرم خواست تنهایی بره خیابون، دلم نگیره .. ک تنها غذا بخورم و دلم شوره تار موهای سفید بابا رو نزنه .. دوست دارم بد باشم ک دیگه برام مهم نباشه کی دوستم داره و کی نه .. ک اگه گلا پژمرده شدن، دلم نگیره و یواشکی با خاله مرغ مینای زندانی رو آزاد نکنم .. بد باشم ک بدونم مثل تو بودن چه حسی داره چون تو دنیای ما، ب کسی ک شمعدونی دوست نداره، حسن یوسفهای خونه اش پژمرده شدن، یه قالب یخ رو انداختن تو مردمک چشماش، ب هیچی جز خودش فکر نمیکنه و به روت نمی خنده میگن .. بد!
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه میشوم . شاعرها و نویسندهها از همهچیز مینویسند . از همهچیز مینویسند و از نوشتنشان نان میخورند . من امّا فقط از تو مینویسم . فقط از تو مینویسم و با نوشتنام خون دل میخورم .
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com
{ فرشید فرهادی }
atata.s@yahoo.com