از خوبای نویسندگی

"آسمان که تاریک میشد همان راه را برمیگشت سمت دنیای خودش.
ولی این برگشت همیشه با غمی وصف ناپذیر توأم بود.
دنیای منتظرش زیادی بزرگ بود، زیادی نیرومند؛
انگار هیچ جا نبود که بتواند برود تویش قایم بشود."


از کتاب پین بال 1973 .. هاروکی موراکامی


+ کاری نداشتم انجام بدم .. بودها ولی از اون انجام نشدنی ها به چند دلیل .. یهو چشممون افتاد به این کتابه .. برش داشتیم .. مایی که عین برج زهرمار بودیم، هی لبخند مینشست رو صورتمون .. کتابش لعنتیه!

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
فاطمه نظری
۲۴ فروردين ۹۷ , ۱۵:۰۸
عالی....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان