یک روز سگی از زندگیِ یک کارورز

خوابگاه تنها جاییه که می‌تونی با خیال راحت وسط حیاط بشینی و قطره قطره اشک بریزی‌. هیچکی قرار نیست بگه "باز چته" یا "مگه چی کم داری".
حالا که ۴۰ دقیقه‌س دارم گریه می‌کنم، می‌دونم چشم‌هام پف کردن و قراره توی همین چشم‌ها خط مشکی بکشم و به مژه‌های خیس از اشکم ریمل بزنم و روی پوستِ داغ از تبِ سرماخوردگیِ یک ماهه‌م کرم بزنم و یه ماسک سه بعدیِ مشکی هم روش و یه عینکِ قاب پنج‌ضلعی که گوشه‌ی جفت شیشه‌هاش سنجاقکِ طلایی بیاد روی چشم‌هام و توی بخش باید نگاهم رو از همه بدزدم و برم داروهای ساعت ۱۴ رو بدم و اگه کسی گفت "خانوم جای سوزنی که برام زدن درد میکنه" برم رگش رو بگیرم. راستی .. بعدش باید برم نون بخرم و خسته‌ام امروز. کاش مغزم واسه یه روز خاموش میشد. کاشت کلید داشت این لعنتیِ پر از نورون.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
مرد سینوسی
۲۱ آبان ۰۱ , ۱۱:۴۳

ولی "باز چته؟" سوال خوبیه واسه وقتایی که دل آدم گرفته. کسی از من نپرسیده تاحالا، اصلاً کسی متوجه چم بودنم هم نشده معمولاً :(

پاسخ :

از طرفی زیاد شنیدنش هم خوب نیست ولی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان