غمگینم مثل ...

حالم خوب نیست و ..

و ناراحتم مثل تازه عروسی که آینه و شمعدانش را شکسته اند و ریشخنداش می کنند



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

احمقی که دوستش داری !

همه می گویند : احمقی که دوستش داری !

بعد از اینکه عزیزِ دل من شدی چه حرفهایی که نشنیده ام و چه حرفهایی که نشنیده ای !

نشنیدم چیزهایی را که برای هر دختری آرزوست که در طول عمرش یکبار کسی آن حرفها را با صداقت با او بگوید 

کسی آن حرفها را بگویید و واقعا از ته دل بگوید با شاخه گل کوچک چیده شده از پارک سر خیابان ک بخاطر چمن های تازه اش کفش هایش گِلی شده باشد

فقط بخار تو!

کسی باشد ک با تمام معمولــی بودنت بگوید تو بهرتینی ؛ لااقل برای او

با همه عادی بودنت صدایت برایش آرامش بخش باشد

بگوید این حرفها را با همان کفش گلی و شاخه گل کوچک

و نشنیده ای حرفهایی ک برای هر مردی خوش آیند است

هیچ وقت مرا با دسته گلی از رزهای قرمز با دامن پرچین سفیدم همراه موهای لخت مشکنیم ندیدی .. یانه!

مرا با همین مانتوی مشکین و شال سبزم ندیده ای 

و حتی کنار اتوبان هم به تو چه چیزهایی را ک نگفتم!

نگفتم ک تو با تمام عادی بودنت چقدر تکیه گاهی

چقدر میتوان به وجودت ایمان داشت

و وقتی ب بودنت فکر می کنم گونه هایم سرخ میشود مانند هندوانه های قاچ خورده مادربزرگ کله ی ظهر !

نشنیدی حرفهای دختری را که مدت هات منتظر حرف زدن است و با دیدن چشم های معمولــی ولی مهربانت حرفهایش را ک هیچ! خودش را هم از یاد می رد

و دوباره سوال از درس و آب و هوا و تعیین رشته را وسط میکشد و بخاطر همین است که ..

حرفهایی را نشنیده ام و حرفهایی را نشنیده ای



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

آدمی که هنوز پای رفتنش فلج نشده

آدم اگر پای رفتنش خوب باشد

همیشه منتظر است کسی سرد حرف بزند، برخورد کند، اخم کند یا ...

و بار و بندیل اش را جمع کند و بزند زیر بغل اش و برود !

ولی اگر آدم، مثلِ من، پای رفتن نداشته باشد

اگر سردی ببیند ، هزار دلیل برای خودش جفت و جور می کند که " عیب ندارد! "

یا نهایتاً می رود ..

می رود و همیشه منتظر یک بهانه ، یک حرف، یک ایما و اشاره است که معنی اش " برگرد " باشد !

و اگر اشاره ای نباشد ، روزی با پرسیدن

" خوبی؟ "

یا

" نگرانت بودم "

یا

حتی با دادن فحش و ناسزا بر می گردد

آدمهایی مثل من فکر می کنند رفتنشان غوغا به پا می کند

در حالیکه اگر نباشند ..

فقط ..

نیستند !




+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

یک روز ، برو !

یک درخواست از تو دارم ..

یک روز عصر ، بارانی بودن یا نبودنش مهم نیست

اینک غروب آفتاب، شاعرانه باشد یا نباشد مهم نیست

اینکه ماشینت چه مدلی باشد هم مهم نیست

فقط یک روز عصر ، سوار ماشینت شو با یک باک پر از بنزین .. برو !

برو به یک جای دور

و وقتی حس کردی پاهایت دیگر حسی ندارد که روی پدال گاز فشار بیاورد

و یا چشمانت از فرط خستگی دیگر باز نمی ماند

بایست و یک چادر بزن

و تمام شب را فکر کن .. به خودت .. به حرفهایت .. به اعمالت .. به من !

در حالیکه دراز کشیده ای و دست ات را حائل پیشانی ات کرده ای به من فکر کن

در حالیکه نگاهت پشه ای را تا سقف چادر دنبال می کند به من فکر کن

همین که بدانم شبی، کسی که همیشه اسمش در ذهنم نقش بسته ، تمام شب را بمن فکر می کرده

در جایی دور ، در چادر ، در حالیکه دستش را روی پیشانی اش گذاشته و اخم می کند که چرا پشه انقدر سماجت به خرج می دهد 

برایم کافی است

تمام شب را فکر کن و صبح برگرد

برگرد و مثل تمام روزهای قبل به من بی اعتنا باش و مرا نادیده بگیر و وانمود کن مهم نیستم ..

و من فقط دلم خوش است ، شبی به من فکر کرده ای

توی چادر و در حالیکه دستت ...



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

دلتنگی هایت ...

دلـتنگـی مـردهـا ماننـد زن هـا

از خیـسی بـالشـتشـان مشـخص نـمی شـود

از لبـاس هـادی گـشاد، مـوهای کوتـاه و چـشم هـای بـی فـروغشـان مشـخص نمـی شـود

دلتـنـگی مـردهـا را از جـا سیگـاری پر شـده کـنار تخـت خـوابشـان مـی فهـمی

از چشـم هـای سـرخ بی خوابـشان ، از جـملهـ های کـوتاه و لبـخندهـای تصـنعـی شـان مـی فهـمی

از موهـای ژولـیده و بـهم ریخـته ، آسـتین هـایی که دکـمه هـایش بسـته نـشده و لبـاس هـایی کـه اتـو کشیـده نـیستد !

دلتنـگی مـردهـا را مـی توانـی از تـه ریشـشان بـفهمـی

از بغـض گلویـشان کـه غـرور سـد راهـش شـده و سیـب گـلویشـ که بالـا و پـایین مـی رود

دلتـنگـی مـردهـا مانـند دلـتنگتی هیـچ کـس نیـست ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

ته ریش تو .. موهای من !

تـه ریـش مردهـا ماننـد موی دختـرا ، یـک نشـانه است !

نشـانه ای کـِ اگر دیـدی اولـی پــُــر و دومـی کــَــم اســت

بـدان هر دو بـدجـور کــَـم آورده انـد

بـدجـور ..



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

بیمار سرطانی

همیشه آگاهی از مسائلی که در حال رخ دادن است تحمل آن را سخت تر می کند ..

مثل بیمار سرطانی که نباید بفهمد سرطان دارد ..

حواسم را از دوست داشتنت پرت کن !



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

قبل از همه چیز ...

وقتی که تصمیم می گیری یک مدت نباشی

تا نگرانت شود ، نبودنت را حس کند ، خودش را به آب و آتش بزند تا بفهمد .. " چرا ؟ "

قبل از همه .. حتی قبل از اینکه بروی

خودت دلت برای او تنگ می شود !!




+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

ببین جناب خان !

ببین جناب خان! مهم نیست که پدرم از طبقه پایین فریاد بزند که " دختر .. کاری که گفتمو انجام دادی؟" مهم این است که من بنشینم پای این سیستم لعنتی که برایت بنویسم .ببین جناب خان! خیلی مسخره است که من بخواهم گاهی دلم را به فالهای حافظ خوش کنم .. فال هایی که از ابیاتش هیچ چیز دستگیرم نخواهد شد و فقط چشمهای مشکین ام به دنبال تفسیر آن می گردد. خیلی بیشتر از خیلی مسخره است که من فکر کنم اگر نباشم تو دلتنگم میشوی .. و این فکر را از سرم دور می کنم که " جای خالی ات را پر خواهد کرد " و بقول دوستم، اِندِ مسخره بازی است اگر فکر کنم حسِ تو همان است به من که حسِ من به تو .. آدمها از روز اول بهم قول نداند حسهایشان مثل هم باشد!  ببین! وقتی ترا "آقا" صدا می کنم یا "ببین" یا "باشمام" .. بدان چیزی شده! بدان که بعد از شوخی های همیشگی ات اگر نمی خندم چیزی شده.. بدان که اگر می پرسی خوبی و دیگر حس واقعی ام را نمی گویم چیزی شده ، بدان اگر دیگر سراغت نمی آیم چیزی شده .. ببین! من با تو قهرم! من از تو دلگیرم اما تو می فهمی؟ اصلا برایت مهم هست؟  برایت مهم هست که دختری با چشم های قرمز و با انگشتهای سردش بزند روی کیبرد در حالیکه میداند تو اینهارا نمیخوانی؟ با انگشتهای سردش بزند بزند بزند .. بزند روی "ب ب ی ن"؟ و تایپ شود :ببین؟! وقتی بجای اسمِ عزیزت ترا "ببین" صدا میزنم .. چیزی شده  .. ببین!


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان