814

دیدی بعضی‌ها خیلی تلخند؟ و از قضا تلخی‌شان نحس است؟ یکی‌شان را در زندگی‌ام دارم.

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

813

شُده انجام یه کارهایی دست خودتون نباشه؟

دوست داشتنش دست خودم نیست.

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

810

موهام دنیاش نیست، موهامو کوتاه نمی‌کنم.


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

801

آخه این انصافه؟ کلی سعی کنی خانوم باشی و مؤدب. آخرِش به یکی دیگه بگه کتونیات خیلی شیکه.


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

796

عدالت مثلِ سرخ کردنِ پیازه. اول کناری‌ها می‌سوزن.

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

795

هِی! تویی که دنبالِ کسی می‌گردی تا دوستت داشته باشد .. زیاد! برو تههِ صف.


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

793

بعضی وقتها خنگ می‌شوم. یادم می‌رود آدمی که چنددقیقه با او حرف زدم و حس صمیمیتی عمیق داشتم، یک آب‌زیرِکاهِ درجه یک است و بی‌خودی با هم خنده‌ایم، رازهایم را به او گفته‌ام و بی‌خود حس کرده‌ام دوست خوبی می‌شود. و دوست دارم انگشت بیندازم تهِ حلق و ناخنم را بکشم روی زبان کوچکش تا تمامِ دردِ دل‌هایم را بریزد بیرون و گورش را گم کند.

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

786

حس می‌کنم اون گربه سیاهه‌م که به حرفش بارون نمیاد.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

749

تو مثلِ اون ترانه‌ی تووی تاکسیِ دیروزی. دارم سعی می‌کنم به یاد بیارم چی بود. چجوری بود. چجوری می‌خوند و حرف می‌زد. نمیشه.


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

743

وقتی میوه می‌آید در خانه، آدم معمولا آن خراب‌ها و کرم‌زده‌ها را برای دیگران نمی‌برد و همه همیشه فکر می‌کنند میوه‌ی دست اول می‌خری و وضعت توپ است! ولی در یک رابطه، دو-سه بار میوه درجه یک ببر ولی .. میوه خراب را هم نشان بده. بدی‌ها، کاستی‌ها، نگرانی‌ها و گریه‌هایت را نشان بده. که آخرش نگوید به تو که خوش گذشت! تو که همیشه خوب بودی! تو که از بودن با من لذت بردی! میوه خراب ها را بگذار توی پیش‌دستی‌اش تا روزِ آخر مجبور نشوی با یکی از همان‌ها بزنی توی سر خودت.
+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان