پوووف

دوست داشتنت مثل یه هندوانه در بسته است! حالا هِی خودت را بُکش و با دستت بزن و سیاه و کبودش کن! بندازش در هوا و باز بگیرتش .. ببویش و در دستت بچرخانش .. آخرِ سر که برمیگردی خانه و در جلوی چشمان بقیه قاچ اش می کنی .. سفیدی اش بدجور توی ذوق می زند!!



+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

کاری از دستت ساخته هست؟ یا که نیست؟

داد بزن آباد کن، مشت بزن فریاد کن

دل من حرف آدم حالی اش نمی شود!


حرف بزن، اخم کن و جانم را بگیر

باز هم این قصه به سر نمی شود!


زیر میزی بده .. او را هم تهدید کن

کلاغ قصه ام ، رفتن به خانه حالی اش نمی شود!


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

زنها همیشه دیر حاضر می شوند!

داد زدی ترکت کنم ، چشم ولی می دانی که ..

بانویت اغلب دیر حاضر می شود ؟!



پ.ن: جزو تک بیتی های دوست داشتنی ام است ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

متوسل شدن به هر دری

کاش کسی پیدا شود و فقط یک کاری بکند که غیرتی شوی و برگردی! حتی اگر بگویی"فکر نکن خبریه!" ..

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

بوم! انفجارِ احساس ..

به یک آرنج احتیاج دارم! از همان هایی که وقتی داری بند را آب میدهی، توی پهلویت فرو رود که "حواست هست؟!" .. 


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

ددی نوئل :)

بارها خوانده ام که بعضیها منتظر بابالنگ دراز زندگی خود اند ولی من، بابا لنگ دراز نمی خواهم! جین وبستر نمی خواهم .. من دلم لک زده برای داشتن یک بابانوئل که شبی برفی، با سورتمه اش که توسط گوزنهای شمالی جابجا می شود جلوی خانه مان توقف کند و صدای زنگوله آنها در آید! باور کن .. می روم با سورتمه و یادم می رود مردی بود که به تمام بابالنگ درازها ترجیح اش می دادم .. چه برسد به بابانوئل!



پ.ن: حسِ خوب یعنی شنیدن صدای تار از بیرون پنجره .. که مدت ها بود که ازش خبری نبود .. هرچی باعث انگیزه دوباره اش برای نواختن شده ، براش خوشحالم :) برای کسی که تابحال یکبار هم سرم را بیرون نبردم ک چهره اش رو ببینم .. اصلا زن هستی یا از آن دسته آدمهایی ک هیچوقت نشناختمشان؟ مردها را می گویم!

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

راضی هستی؟

وقتی بابا سوال میکنه: همشو خودت نوشتی؟

و تو درحالیکه باطره ای از موهات ور میری میگی: آره :)

و میبینی ستاره های روشن شده توی چشماش و اینکه میتونه افتخار کنه که دخترش نویسنده است ..



پ.ن: کامپیوتری ک بعد هزارسال نمیدونه عکسا باید تو کدوم پوشه سیو بشه و از اول desktop رو میاره رو باید دار زد :|

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

کی گفته مرد گریه نمیکنه؟ گریه ماله مرده

بغض که می کنی، تمام مردهای سراسر دنیا به احترامت کلاهشان را بر می دارند .. و تمام زنهای دنیا، ساکت می شوند .. تابحال پیش خدا نبوده ام ولی .. میدانم که فرشته ها برایت اشک میریزند .. و حسن یوسفهای باغِ خدا برایت دعا می کنند ..


پ.ن: وقتی بارون چشم تو چشمِ منم تر میکنه ..

میریزه روی گونه هام دردمو بدتر میکنه ..



پ.ن: کی گفته مرد گریه نمیکنه؟ گریه ماله مرده ..

شهاب حسینی - حوض نقاشی


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

لا حوصله :|

تنبلی تا چه حد؟ :| .. دوست دارم من بگم و یکی بنویسه :| چون اصلا حوصله ندارم و بقول بابا "لپهام به توان دو رسیده!" .. چون ناراحتم :( .. تنبل شدم توی نوشتن :( .. مغزم دیگه حوصله ردیف کردن جمله هارو نداره :( .. مغزجان؟! خاک بر سرت ..


پ.ن: در حال تایپ رمان جدیدم ک فوق العاده دوستش دارم.. و هنوز توی انتخاب اسمش گیر کردم .. 


+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید

اصلا ولش کن :)


آره بخند .. بخند که حالم خنده داره ..


پ.ن: پست فطرت بگیم بهتره یا از اون حرف زشتایی ک زشت نیست؟!

پ.ن2: بــِینــی و بــین الله شب هــا خواب داری؟!

اصلاً ولش کن لعنتــــی ؛ خوشبخــت باشــی ...

+ نوشته شده در ساعت توسط خانوم سه حرفی | نظر بدهید
.
من نه شاعرم نه نویسنده . نه می‌شوم . شاعرها و نویسنده‌ها از همه‌چیز می‌نویسند . از همه‌چیز می‌نویسند و از نوشتن‌شان نان می‌خورند . من امّا فقط از تو می‌نویسم . فقط از تو می‌نویسم و با نوشتن‌ام خون دل می‌خورم .

{ فرشید فرهادی }


atata.s@yahoo.com
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان