پنجاه و چهاردقیقه از روزی که باید برای تولدت یه کاری کرد، میگذره .. قرار بود برات یه پپرونی بخرم با یه شمع وسطش که نشد ..
خواستم اون گردنبند و گوشواره ترکمنها رو بخرم که نذاشتی .. یه سری کار بافت هم داشت در قالب تابلو که کلاسش به جیب من نمیخورد!
حتی نشد واست کیک خونگی پخت .. تویی که پارسال کیک پاندا رو گذاشتی روی میز و اصرار میکردی تقصیر شماها نیست که شبیه پاندا نشده ..
دوستت دارم حتی اگه ظرفهای صبحو نشوری و وسایلت هرکدوم یه طرف اتاق باشه .. حتی اگه ناهار رو بندازی گردن من و برنج خمیر شه ..
+ ده فروردین 97
#خواهرطور
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
سیصد و شصتمین و ششمین روز از سال 96! .. مبارک
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
فقط خانوما درک میکنن که وقتی یکی توو خونه تکونی میگه "آشپزخونه با من" چقد خیال آدم راحت میشه :)
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
حالا وقتی هم که بودی، نقشی توو شبای چارشنبه سوریمون نداشتی .. ولی نمیدونم چرا حالا که نیستی انگار با شدت بیشتری هیچکاری نمیکنم واسه چارشنبه سوری .. با شدت بیشتری تنها موندم .. با شدت بیشتری یه چیزی کمه تو قیل و قال ترقه و آسمون پرنور شب ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
خونه مامان بزرگ مث جمعه میمونه .. رفتن ب خونه مث شنبه .. بابد یه چیزی بین این دوتا باشه .. نمیشه یهویی بری خونه ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
هوا، هوای قلعه متحرک هاول و موسیقی باغ گل و شعر یاسر قنبرلو و نیومدن توئه ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
کاشکی خونه مامان بزرگا شعبه داشت .. چند روز میموندی میرفتی شعبه بعدی ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
خونه مامان بزرگا، پناهگاه محسوب میشه .. هیچ دیوی رو راه نمیدن وقتی جمع شدی توو بغل مهربونترین شصت و هفت ساله ی دنیا ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
یه شیشه مربای توت فرنگی داریم که تووش یه ادویه ست .. اسمشو نمیدونم .. بوش آشنا نیست .. مزه ش هم همینطور .. وقتی میریزیش توو غذا معلوم نیست چه مزه ای بهش میده .. ولی اگه نباشه، انگار غذا یه چیزیش کمه .. تا حالا اتفاق خاصی برامون نیفتاده ..
..
از کجا بفهمیم برنامه یه دختر واسه آیندش چیه؟
"دلایلشو واسه آشپزی کردن بپرس .. "
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید
همه شاکی از اینکه چرا یکی نمیاد دوستمون داشته باشه؟ ما که خیلی خوبیم .. مهربونیم .. طرفمون رو میفهمیم .. مثل بقیه نیستیم .. واسه احساسات میریم جلو ..
ولی فقط توو رابطه ست که میفهمیم چه هیولاهایی هستیم ..
+
نوشته شده در
ساعت
توسط خانوم سه حرفی
|
نظر بدهید